کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامت ورود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
shunting signal
علامت تنظیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که صرفاً به تنظیم حرکات قطار اختصاص دارد
-
exit signal
علامت خروج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که در انتهای محدودۀ ایستگاه نصب میشود
-
automatic signal
علامت خودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که بهطور خودکار پس از عبور یک قطار برای قطار بعدی فعال میشود
-
handsignal, manual signal
علامت دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که در هنگام حرکات تنظیم قطار (shunting movements) یا مواقع خاص دیگر برای واپایش حرکت قطار بهصورت دستی به راهبر داده میشود
-
signalling 2
علامتدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مجموعۀ اعمالی که برای تأمین ایمنی وسایل نقلیه انجام شود
-
question mark, interrogation mark, interrogation point
علامت سؤال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نشانهای به شکل «؟» که در پایان جملات پرسشی به کار میرود
-
whistle post
علامت سوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پایه یا علامتی با حروف W یا X که پیش از تقاطع همسطح با راه نصب میشود تا به راهبر یادآوری کند که سوت اخطار لوکوموتیو را برای آگاهی خودروها به صدا درآورد
-
block signal
علامت سیرگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که برای هدایت قطارهای ورودی در ابتدای سیرگاه نصب میشود
-
symptomatology
علامتشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] شاخهای از پزشکی که به شناخت و مطالعۀ علائم بیماریها میپردازد
-
accidental
علامت عَرَضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] علامتی در نتنویسی که بهصورت مقطعی برای تغییر زیروبمی به اندازۀ معین یا بیاثر کردن علائم تغییردهندۀ قبلی به کار میرود
-
marksetter
علامتگذار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] شخصی که وظیفۀ او نصب علامتهای نقشهبرداری است
-
demarcation of boundary, demarcation
علامتگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] علامتگذاری فیزیکی مرزها با استفاده از نشانگر و ستون و نرده و دیوار و وسایل دیگر
-
sync mark, synchronizing mark
علامت همگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] علامتی که تدوینگر معمولاً با مداد روغنی بر روی نوارهای تصویر و صدا میگذارد تا از آن نقطه به بعد هماهنگی میان آن دو برقرار شود
-
علامت کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)1 - علم - دار، کسی که پرچم را حمل می کند. 2 - کسی که در محرم علم را بر دوش گرفته پیشاپیش دسته حرکت می کند.
-
علامت کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'alāmatkeš کشندۀ علامت؛ حامل علامت؛ علمدار؛ کسی که علم را برمیدارد و پیشاپیش دسته و جماعتی میبرد.