کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامة تجارية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علامة تجارية
معنی
علا مت تجارتي , علا مت تجارتي گذاشتن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
علامة تجارية
دیکشنری عربی به فارسی
علا مت تجارتي , علا مت تجارتي گذاشتن
-
واژههای مشابه
-
علامه
واژگان مترادف و متضاد
دانشمند، دانشور، عالم، علیم، فاضل ≠ جهول
-
علامه
لغتنامه دهخدا
علامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ . ق .). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. (کشف الظنون ).
-
علامه
لغتنامه دهخدا
علامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) حسن بن یوسف . رجوع به علامه حلی شود.
-
علامه
فرهنگ فارسی معین
(عَ لّ مِ) [ ع - علامة ] (ص .) دانشمند، بسیار دانا.
-
علامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: عَلاّمَة] 'allāme بسیاردانا؛ دانشمند.
-
علامه
واژهنامه آزاد
دانشبد (همانگونه که بزرگِ سپاه را سپهبد می گویند).
-
علامه ٔ بحرانی
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بحرانی . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) سیدهاشم بن سلیمان بن اسماعیل بن عبدالجوادبن علی بن سلیمان بن ناصر حسینی بحرانی توبلی کتکانی . عالم فاضل مدقق فقیه عارف مفسر رجالی محدث متتبع امامی . در کثرت تتبع تالی مجلسی اش شمارند. او راست : 1- اثب...
-
علامه ٔ بحرین
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بحرین . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ رَ ] (اِخ ) سیدهاشم بن سلیمان . رجوع به علامه ٔ بحرانی شود.
-
علامه ٔ بشر
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بشر. [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ ش َ ] (اِخ ) محمدبن حسن . رجوع به خواجه نصیر طوسی شود.
-
علامه ٔ ثانی
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ ثانی . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ] (اِخ ) محمدباقربن محمداکمل ، معروف به آقای بهبهانی ، و استاد اکبر، و مروح ملت ، و سیدالبشر، و علامه ٔ ثانی ، و محقق ثالث . او از شاگردان سیدصدرالدین قمی بود. پدرش نیز از فضلای عصر خودو از شاگردان شیخ جعفر قاضی و م...
-
علامه ٔ جزری
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ جزری . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ج َ زَ ] (اِخ ) مبارک بن ابی الکرام . رجوع به ابن اثیر و به علامه ابن اثیر شود.
-
علامه ٔ یمن
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ یمن . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) امیر ابوسعید نشوان بن سعیدبن نشوان حمیری ، معروف به قاضی [ و مکنی به ابوالحسن (ریحانة الادب ) ]. از اشراف و بزرگ زادگان و علمای یمن در قرن ششم هجری . وی شاعرو ادیب نیز بود. او خود را از نوادگان پادشا...
-
علامه بحرالعلوم
لغتنامه دهخدا
علامه بحرالعلوم . [ ع َل ْ لا م َ ب َ رُل ْ ع ُ ] (اِخ ) سیدمحمدمهدی طباطبائی بروجردی . رجوع به بحرالعلوم شود.