کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علامات
لغتنامه دهخدا
علامات . [ ع َ ] (ع اِ) ج ِ عَلامة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
علامات
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] (اِ.) جِ علامت .
-
علامات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ علامَة] 'alāmāt = علامت
-
واژههای مشابه
-
عَلاَمَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نشانه ها - جمع علامات
-
علامات آسمانی
لغتنامه دهخدا
علامات آسمانی . [ ع َ ت ِ س ْ / س ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به کائنات الجو شود.
-
واژههای همآوا
-
عَلاَمَاتٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نشانه ها - جمع علامات
-
جستوجو در متن
-
sign language
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان اشاره، زبان علامات، زبان مخصوص کرها
-
آسال
لغتنامه دهخدا
آسال . (ع اِ) نشانها. آثار. علامات . اخلاق . و این کلمه جمعی است بی مفرد.
-
مایه شناسی
لغتنامه دهخدا
مایه شناسی . [ ی َ / ی ِ ش ِ ] (حامص مرکب ) شناختن مایه ای که یک قطعه موسیقی در آن ، اجرا می شود، این عمل بوسیله ٔ علامات ترکیبی صورت می گیرد زیرا این علامات معرف مایه هستند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
مخایل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مخائل، جمعِ مَخیلَة] [قدیمی] maxāyel ۱. ابرهایی که طلیعۀ باران است.۲. علامات؛ آثار: مخایل نجابت، مخایل کیاست.
-
دیز
فرهنگ فارسی معین
(یِ) (اِ.) یکی از علامات تغییردهنده که قبل از نوت ها گذاشته شود. این علامت صدای نوت را نیم پرده بالا برده آن را زیر می کند؛ مق . بم .
-
تن
لغتنامه دهخدا
تن . [ ت َ ] (پسوند) یکی از علامات مصدر فارسی است که به ریشه ٔ دستوری پیوندد... (از فرهنگ فارسی معین ).