کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علاقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علاقی
لغتنامه دهخدا
علاقی . [ ع َ قا ] (ع اِ) ج ِ علاقیة. (اقرب الموارد). رجوع به علاقیة شود.
-
علاقی
لغتنامه دهخدا
علاقی . [ ع َل ْ لا ] (اِخ ) حصاری است در بلادبجه در جنوب سرزمین مصر، و در آن معدن طلا وجود دارد. شخص میتواند در آن حفاری کند و اگر چیزی به دست آورد قسمتی را خود برمیدارد و قسمت دیگر ازآن ِ سلطان علاقی خواهد بود، و او از بنی حنیفه باشد. فاصله ٔ بین ع...
-
علاقی
لغتنامه دهخدا
علاقی . [ ع ُ قا ] (ع اِ)ج ِ علاقیة. || ج ِ عِلاقة. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
الاقی
لغتنامه دهخدا
الاقی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُلقیَّه . رجوع به اُلقیه شود.
-
جستوجو در متن
-
علیقات
لغتنامه دهخدا
علیقات . [ ] (اِخ ) نام طائفه ای است منسوب به وادی علاقی که نسب آنان به عقیل بن ابی طالب میرسد. و اکنون در منطقه ای مابین دو شهر مضیق و کرسکو در سودان ساکنند. (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819).
-
علاقیة
لغتنامه دهخدا
علاقیة. [ ع َ ی َ ] (ع اِ) پاژنامه و لقب . ج ، عَلاقی ̍. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || کسی که وقتی به چیزی چنگ زند، دست از آن نکشد. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || آنچه از شکار که ریسمان به پای او بندند. ما علّق الحبل برجل الصید. (از اقرب الموارد).
-
علاقه
لغتنامه دهخدا
علاقه . [ ع ِ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِ) بند کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن که بدان آنها را شخص بر خود می آویزد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر چیز که بدان چیزی را آویزند. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || آنچه از میوه به درختان آویزان باشد. (...