کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علاقه جنبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علاقة موقتة
دیکشنری عربی به فارسی
پرت کردن , انداختن , افکندن , پرتاب , جفتک پراني , بيرون دادن , روانه ساختن
-
ذو علاقة
دیکشنری عربی به فارسی
در گير , پيچيده , بغرنج , مبهم , گرفتار , مورد بحث , مربوط , وابسته
-
علاقه بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'elāqeband ۱. کسی که از ابریشم رشته یا قیطان میبافد.۲. کسی که نخ، ابریشم، و قیطان میفروشد.
-
علاقه بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'elāqebandi شغل و عمل علاقهبند.
-
علاقه مند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'alāqemand دارای علاقه؛ دوستدار؛ آن که به کسی یا چیزی دلبستگی دارد.
-
بی علاقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bi'alāqe آنکه به چیزی یا به کسی دلبستگی نداشته باشد.
-
ذی علاقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذیعِلاقَة] zi'alāqe صاحب علاقه؛ دلبسته؛ آنکه به امری یا چیزی دلبستگی دارد.
-
علاقه مند شدن
فرهنگ واژههای سره
دل بستن
-
غير ذو علاقة
دیکشنری عربی به فارسی
نا مربوط , بي ربط
-
اظهار محبت (علاقه) شدیدکرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبدي حباً (أو إعجاباً) مُفرَطاً
-
عشق و علاقه
فرهنگ گنجواژه
محبت.
-
علاقه و نفرت
فرهنگ گنجواژه
صفات متضاد.
-
دوستی و علاقه
فرهنگ گنجواژه
محبت.
-
ذی علاقه (عَ قَ یا قِ)
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ذی علاقة ] (ص مر.) صاحب علاقه ، دلبسته .
-
جستوجو در متن
-
دلو
لغتنامه دهخدا
دلو. [ دَل ْوْ ] (ع اِ) آوند آب کش . (منتهی الارب ). آنچه بدان آب کشند، مؤنث است اما گاهی بصورت مذکر نیز بکار رود. (از اقرب الموارد). ظرفی که بدان آب از چاه کشند.(غیاث ). ظرفی بیشتر از پوست و گاهی فلزی برای کشیدن آب از چاه و غیره . آبریز. (از برهان ...