کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علاقهمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
علاقهمند
مترادف و متضاد
راغب، مایل، مشتاق
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
علاقهمند
واژگان مترادف و متضاد
راغب، مایل، مشتاق
-
واژههای همآوا
-
علاقه مند
فرهنگ واژههای سره
دوستدار
-
علاقه مند
لغتنامه دهخدا
علاقه مند. [ ع َ /ع ِ ق َ / ق ِ م َ ] (ص مرکب ) محب دوستار. خواستار. به دل دوست دارنده . دارای علاقه . علاقه دار. || مرتبط. (ناظم الاطباء). || منسوب . || متعلق . || کسی که مسؤول مالیات محل ویا ده باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به علاقه دار شود.
-
علاقه مند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'alāqemand دارای علاقه؛ دوستدار؛ آن که به کسی یا چیزی دلبستگی دارد.
-
جستوجو در متن
-
ترغیب کردن
واژگان مترادف و متضاد
راغب ساختن، علاقهمند کردن تشویق کردن، ایجادرغبت کردن، برانگیختن، راغب کردن، علاقهمند ساختن
-
enthusiast
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علاقهمند، هواخواه
-
enthusiastic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشتاق، علاقهمند
-
دل گرم
لهجه و گویش بختیاری
del-garm دلگرم، علاقهمند، امیدوار.
-
سرگرم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مشغول کردن ۲. دلبسته کردن، علاقهمند کردن
-
مهر ورزیدن
واژگان مترادف و متضاد
دلبستن، دوست داشتن، علاقهمند شدن، دلبستهشدن، عاشق شدن
-
wanderlust
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، علاقهمند به سیاحت، سفر پرستی
-
سرگرم
واژگان مترادف و متضاد
۱. مشغول ۲. درگیر ۳. دلبسته، علاقهمند
-
سرگرم شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مشغول شدن ۲. درگیر شدن ۳. علاقهمند شدن، دلبسته شدن