کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علائق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علائق
لغتنامه دهخدا
علائق . [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ علاقه . || ج ِ علیقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اصطلاح عرفان ) اسبابی است که طالبان بدان تعلق کنند و از مراد بازمانند. (فرهنگ مصطلحات عرفا).
-
واژههای مشابه
-
عوالم و علائق
فرهنگ گنجواژه
سرگرمیها
-
جستوجو در متن
-
علایق
فرهنگ فارسی معین
(عَ یِ) [ ع . علائق ] جِ علاقه ؛ دلبستگی ها.
-
پرافشانی
لغتنامه دهخدا
پرافشانی . [ پ َ اَ ] (حامص مرکب ) ترک علائق کردن . (غیاث اللغات ).
-
sociocentrism
جامعهمحوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] گرایش به ترجیح دادن نیازها و علائق و چشماندازهای یک گروه اجتماعی بر ملاحظات خودمحورانۀ فرد
-
extraverted type
سنخ برونگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در روانشناسی تحلیلی یونگ، یکی از سنخهای شخصیت که توصیفگر فردی است که نگرشها و ارزشها و علائق او معطوف به محیط بیرونی است
-
meal planning
طرحریزی غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تدوین و تهیۀ الگویی مناسب برای تأمین مواد غذایی براساس علائق و بودجه و نیازهای تغذیهای افراد
-
latency stage, latency, latency period, latency phase, latent stage
مرحلۀ نهفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی فروید، مرحلهای از تحول روانی ـ جنسی که در آن علائق جنسیِ آشکار تصعید میشود و توجه کودک به مهارتها و فعالیت با اعضای همجنس خود معطوف میشود
-
علاقه
فرهنگ فارسی معین
(عَ قِ) [ ع . علاقة ] 1 - (مص م .) دوست داشتن . 2 - (اِمص .) دوستی . 3 - پیوند، ارتباط ، وابستگی . جِ علائق .
-
علاقه
فرهنگ فارسی معین
(عِ قِ) [ ع . علاقة ] (اِ.) 1 - رشته و بندی که چیزی را به آن بیآویزند. 2 - بند کمان و تازیانه . 3 - میوه ای که از درخت آویزان باشد؛ جِ علائق .
-
علایق
لغتنامه دهخدا
علایق . [ ع َ ی ِ ] (ع اِ) رجوع به علائق شود.- علایق ِ روزگار ؛ گرفتاری و بستگی به امور معیشت . (ناظم الاطباء) : بسبب نوازل محن و عوارض فتن و عوایق ایام و علایق روزگار تیر تمنی ایشان بهدف مراد نمیرسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
وارسته
لغتنامه دهخدا
وارسته . [ رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) رهایی یافته . رسته . (ناظم الاطباء). آزاد. (غیاث ) (آنندراج ). آزاد شده . (ناظم الاطباء). آزاده . عاتق . طلق . || فارغ البال . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مجازاً آنکه علائق دنیوی را ترک گفته . بی اعتنا...
-
علاقه
لغتنامه دهخدا
علاقه . [ ع ِ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِ) بند کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن که بدان آنها را شخص بر خود می آویزد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر چیز که بدان چیزی را آویزند. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || آنچه از میوه به درختان آویزان باشد. (...