کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقیم شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عقیم شدن
لغتنامه دهخدا
عقیم شدن . [ ع َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نازا شدن . سترون شدن . و رجوع به عقیم شود.
-
واژههای مشابه
-
عقيم
دیکشنری عربی به فارسی
بيهوده , پوچ , بي فايده , باطل , عبث , بي اثر , بي حاصل , بي بار , غير حاصلخيز
-
عَقِيمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نازا (در عبارت "يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ " معناي عقيم بودن روز اين است که طوري باشد که ديگر فردايي از آن متولد نشود ، و آن ، روز هلاکت و يا روز قيامت است ، و مراد در آيه به طوري که سياق آيه سوم ميرساند روز قيامت ميباشد . )
-
عقیم کردن
لغتنامه دهخدا
عقیم کردن . [ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نازا کردن . سترون کردن . || اخته کردن . (فرهنگ فارسی معین ). || بی حاصل کردن . بی ثمر ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). || در اصطلاح پزشکی ، عاری از میکرب ساختن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به عقیم شود.
-
عقیم گذاشتن
لغتنامه دهخدا
عقیم گذاشتن . [ ع َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بی نتیجه کردن . بی ثمر قرار دادن . رجوع به عقیم شود.
-
عقیم خاطر
لغتنامه دهخدا
عقیم خاطر. [ ع َ طِ ] (ص مرکب ) دارای خاطری عقیم . که خاطری جامد دارد. که خاطرش را جولانی نباشد : زین نکته های بکرند آبستنان حسرت مشتی عقیم خاطر جوقی سقیم ابتر.خاقانی .
-
عقیمسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← سترونسازی 3
-
باد عقیم
فرهنگ فارسی معین
( ~ِ عَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) بادی که برای هلاک قوم عاد فرستاده شد.
-
زال عقیم
لغتنامه دهخدا
زال عقیم . [ ل ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی زال سفیدرو است که کنایه از دنیا و ملک دنیا باشد. (برهان قاطع).
-
عقیم ماندن
دیکشنری فارسی به عربی
اجهض
-
عقیم گذاری
دیکشنری فارسی به عربی
احباط
-
عقیم گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد المجذف , ورق القصدير
-
عقیم ساختن توطئه
دیکشنری فارسی به عربی
إحباطُ المؤامَرَة