کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عقوه
معنی
(عَ وَ) [ ع . عقوة ] (اِ.) 1 - اطراف خانه . 2 - محله .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عقوه
فرهنگ فارسی معین
(عَ وَ) [ ع . عقوة ] (اِ.) 1 - اطراف خانه . 2 - محله .
-
واژههای مشابه
-
عقوة
لغتنامه دهخدا
عقوة. [ ع َق ْ وَ ] (ع اِ) پیرامون و گرداگرد سرای ، ومنزل و فرودآمدنگاه . (از منتهی الارب ). ساحت سرای . (دهار). میدان و صحن سرای . (غیاث اللغات ). ساحت . (نصاب ). آنچه اطراف خانه است و ساحت و محله . (از اقرب الموارد). عَقاة. و رجوع به عقاة شود. || د...
-
جستوجو در متن
-
عقاء
لغتنامه دهخدا
عقاء. [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عَقوة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عقوة شود.
-
عقاة
لغتنامه دهخدا
عقاة. [ ع َ ] (ع اِ) منزل . فرودآمدنگاه . (منتهی الارب ). ساخت و محله . (اقرب الموارد). عَقْوَة. رجوع به عقوة شود.
-
پیش
لغتنامه دهخدا
پیش . (اِ) قُبُل . مقابل پس ، دُبُر. مقابل پشت . || بخش قدامی . مقابل قسمت خلفی از چیزی : بدرد همی پیش پیراهنش درخشان شود آتش اندر تنش . فردوسی .عقوة، ساحة؛ پیش در. کاثبة؛ پیش شانه جای اسب . هجنع؛ موی پیش سر رفته . وصید؛ پیش آستانه ٔ در. حوزمة؛ پیش ب...
-
پیرامون
لغتنامه دهخدا
پیرامون . (اِ) حوال . حول . حولیة. پیرامن . گرد. دور. گردامون . حریم . حوالی . اطراف . دورتادور. گرداگرد. دوروبر. اکناف . گردبرگرد : ترکان البته پیرامون ما نگشتند که ایشان نیز بخویشتن مشغول بودند. (تاریخ بیهقی ص 622). فرمود که شما را نهی کردم و گفتم ...