کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقب نشینی کرد از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
astern
بهعقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حرکتِ روبهعقب شناور در جهت پاشنۀ آن
-
backsight/ back sight
دید عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] قرائت چوبۀ ترازیابی بر روی نقطهای که قبلاً قرائت شده است
-
boot 3, trunk
صندوق عقب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محفظهای در عقب خودرو برای نگهداری و حمل بار و وسایل سرنشینان
-
عقب مانده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) نک عقب افتاده .
-
عقب گرد
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) [ ع - فا. ] (مص مر.) 1 - برگشت به عقب و آن چنان است که شخص روی پنجة پای چپ نیم دایره به سمت چپ بچرخد و سپس پای راست را به پای چپ بپیوندد. 2 - به قهقرا برگشتن .
-
عقب گرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی] 'aqabgard ۱. برگشت به عقب؛ به عقب برگشتن؛ رو به عقب رفتن.۲. (نظامی) روی پنجۀ پای چپ به عقب چرخیدن.
-
عقب مانده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (روانشناسی) 'aqabmānde = 〈 عقبماندۀ ذهنی〈 عقبماندهٴ ذهنی: (روانشناسی) کسی که در مهارتهای ذهنی به رشد لازم نرسیده است.
-
عقب انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
اجل (مع الشد) , اعق
-
عقب ترین
دیکشنری فارسی به عربی
اخير
-
عقب تر
دیکشنری فارسی به عربی
اخير
-
در عقب
دیکشنری فارسی به عربی
بعد
-
عقب تراز
دیکشنری فارسی به عربی
وراء
-
بطرف عقب
دیکشنری فارسی به عربی
خلف , خلفي
-
عقب دار
دیکشنری فارسی به عربی
خلفي
-
عقب مانده
دیکشنری فارسی به عربی
خلفيا , متخاذل , وراء