کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقب ماندگی ذهنی شدید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عقب افتاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] 'aqab[']oftāde ۱. آنکه در کسبوکار یا علموهنر از دیگران عقبمانده باشد.۲. (روانشناسی) = عقبمانده
-
عقب گرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی] 'aqabgard ۱. برگشت به عقب؛ به عقب برگشتن؛ رو به عقب رفتن.۲. (نظامی) روی پنجۀ پای چپ به عقب چرخیدن.
-
عقب نشینی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] 'aqabnešini ۱. پسنشستن؛ رو به عقب رفتن.۲. (نظامی) سنگرها یا مواضع خود را ترک کردن و عقبتر رفتن.
-
عقب انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
اجل (مع الشد) , اعق
-
عقب ترین
دیکشنری فارسی به عربی
اخير
-
عقب تر
دیکشنری فارسی به عربی
اخير
-
در عقب
دیکشنری فارسی به عربی
بعد
-
عقب تراز
دیکشنری فارسی به عربی
وراء
-
بطرف عقب
دیکشنری فارسی به عربی
خلف , خلفي
-
عقب دار
دیکشنری فارسی به عربی
خلفي
-
عقب مانده
دیکشنری فارسی به عربی
خلفيا , متخاذل , وراء
-
عقب نشینی
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة
-
عقب کشتی
دیکشنری فارسی به عربی
موخرة
-
عقب کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
انکمش
-
به عقب
دیکشنری فارسی به عربی
الي وراء , خلفيا , ظهر , متاخر