کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عفی عنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عفی عنه
/'afeya'anh[o]/
معنی
بخشوده باد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عفی عنه
لغتنامه دهخدا
عفی عنه . [ ع ُ ی َ ع َ ه ْ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) بخشوده باد! (فرهنگ فارسی معین ).
-
عفی عنه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] 'afeya'anh[o] بخشوده باد.
-
واژههای مشابه
-
عُفِيَ
فرهنگ واژگان قرآن
مورد عفو قرار گرفت
-
جستوجو در متن
-
ناخوست
لغتنامه دهخدا
ناخوست . [ خوَس ْ / خُس ْ ] (ن مف مرکب ) هر چیز که آن را به پای کوفته باشند. (برهان قاطع) (آنندراج ). جائی که لگدکوب شده باشد. جائی که مسطح و برابر کرده شده باشد. (ناظم الاطباء). ناخوست ، بضم خا و سکون واو و سین مهمله در سروری به معنی پای خوست به پای...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) کندی زیدبن حسن بن سعید بغدادی مقری نحوی . نامه ٔ دانشوران در ترجمه ٔ احوال او آرد: کنیتش ابوالیمن و از بزرگان علمای ادب و نحو است در علم قرائت و نحو و فنون ادبیه مهارت داشته ولادتش صباح روز چهار شنبه ٔ بیست و پنجم شهر ش...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) الاخیلیة بنت عبداﷲبن الرحال بن شداد الاخیلیة یا رحّالة. از شاعرات مولدات عرب صدر اسلام است و او را دیوانی است مشروح . توبةبن الحمیر دلباخته ٔ او بود و درباره ٔ وی شعر میگفت و او را از پدرش خواستگاری کرد.پدر امتناع ورزید و دخت...
-
طاش کبری زاده
لغتنامه دهخدا
طاش کبری زاده . [ ک ُ را دَ / دِ ] (اِخ ) از فضلای نامی کشور ترکیه است که در قرن دهم میزیسته .وی را کتابی است بنام شقائق النعمانیة فی علماءالدولة العثمانیة، در پایان کتاب مزبور، ترجمه ٔ احوالی ازخود نوشته که ترجمه ٔ آن در ذیل درج میگردد. فاضل مزبور ن...