کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عفیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عفیف الدین
لغتنامه دهخدا
عفیف الدین . [ ع َ فُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبداﷲبن اسعد تمیمی یافعی . از کبار مشایخ قرن هشتم هجری . رجوع به ابوالسادات (عبداﷲ...) شود.
-
ام عفیف
لغتنامه دهخدا
ام عفیف . [ اُم ْ م ِ ع َ ] (اِخ ) نام چند تن از زنان صحابی بوده . رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 260 شود.
-
ابن عفیف تلمسانی
لغتنامه دهخدا
ابن عفیف تلمسانی . [ اِ ن ُ ع َ فی ف ِ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) شمس الدین محمدبن سلیمان . از ادبا و شعرای معروف عرب ،ملقب به شاب ّالظریف . مولد او مصر به سال 661 هَ .ق . و وفات به دمشق در سنه ٔ 688. او در جوانی درگذشت واشعاری در غایت سلاست و لطافت داشت . پدر...
-
جستوجو در متن
-
عفیفه
فرهنگ نامها
(تلفظ: afife) (عربی) (مؤنث عفیف) ، ← عفیف .
-
حافظ
لغتنامه دهخدا
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) عفیف الدین . رجوع به عفیف شود.
-
عفیفه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: عفیفَة، مؤنثِ عفیف، جمع: عفائِف] 'afife = عفیف
-
خالص ومهذب
دیکشنری فارسی به عربی
عفيف
-
پاکدامن
دیکشنری فارسی به عربی
عذراء , عفيف
-
باعفت
واژگان مترادف و متضاد
عفیف، پاکدامن ≠ بیعفت، بیعصمت
-
پاک جامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pākjāme عفیف؛ پارسا؛ پاکدامن.
-
خشکدامن
واژگان مترادف و متضاد
عفیف، پاکدامن، نجیب، باعصمت ≠ تردامن
-
باحیا
واژگان مترادف و متضاد
آزرمگین، شرمگین، عفیف، محجوب ≠ بیحیا
-
حجلهنشین
واژگان مترادف و متضاد
۱. عروس ۲. عفیف، پاکدامن ≠ آلوده دامن
-
سوزمانی
واژگان مترادف و متضاد
بدکاره، فاحشه، روسپی، جنده، سوزهمانی ≠ عفیف، نجیب
-
بیعفت
واژگان مترادف و متضاد
بیعصمت، بیناموس، ناپاک، نانجیب ≠ عفیف، عفیفه