کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عظیم الفعال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گوشه عظیم
لغتنامه دهخدا
گوشه عظیم .[ ش َ / ش ِ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات . واقع در یک هزارگزی باختر خمین . جلگه و معتدل و سکنه اش 130 تن است . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن و پنبه و چغندرقند وانگور و بادام و شغل اهالی زرا...
-
spectacle film, spectacular
فیلم عظیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هر فیلم داستانی، معمولاً تاریخی، که در آن همۀ عناصر فیلم، مانند آرایهها و لباسها و رویدادها و شخصیتها، در مقیاسی عظیم و پرزرقوبرق به نمایش درمیآید
-
عظیم الجثه
فرهنگ واژههای سره
کلان پیکر
-
علی عظیم
لغتنامه دهخدا
علی عظیم . [ ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن ناصر علی سهرندی (یا سرهندی ). وی از شعرای دربار محمدشاه هندی بود که در اواسط قرن دوازدهم هَ. ق . درگذشت . بعضی اشعار او در نتایج الافکار آمده است . (از الذریعه ج 9 ص 760 از نتایج الافکار ص 495).
-
صحن عظیم
لغتنامه دهخدا
صحن عظیم . [ ص َ ن ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از سطح ارض و روی زمین باشد. (برهان ).
-
دیزج عظیم
لغتنامه دهخدا
دیزج عظیم . [ زَ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رازلیق بخش مرکزی شهرستان سراب با 59 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قوش عظیم
لغتنامه دهخدا
قوش عظیم . [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نوروزآباد بخش سرخس شهرستان مشهد، سکنه ٔ آن 220 تن . آب آن از رودخانه . محصول آن غلات و شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری و صنایع دستی زنان آنجا جوال بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
بنه عظیم
لغتنامه دهخدا
بنه عظیم . [ ب ُ ن َ ع َ ] (اِخ ) دهی از بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول است . دارای 150 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
خلق عظیم
لغتنامه دهخدا
خلق عظیم . [ خ ُ ق ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خوی بزرگ .
-
عظیم الجثه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: عظیمالجثَّة] 'azimoljosse درشتاندام؛ تنومند.
-
عظیم الشان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'azimošša'n بلندمرتبه؛ دارای شٲن بزرگ.
-
عظیم القدر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'azimolqadr بزرگقدر؛ بزرگمرتبه.
-
عظیم الجثه
دیکشنری فارسی به عربی
هائل , هوة , وحش
-
پرتگاه عظیم
دیکشنری فارسی به عربی
هوة
-
عظیم ترین
دیکشنری فارسی به عربی
افضل