کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عظیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عظیمی
لغتنامه دهخدا
عظیمی . [ ع َ ] (اِخ ) (483 - 556 هَ .ق .) محمدبن علی بن محمدبن احمدبن نزار تنوخی جلی ، مکنی به ابوعبداﷲ ومشهور به عظیمی . از فاضلان حلب و مدرسان آنجا بود. وبا ابن عساکر و سمعانی صحبتی داشت . او راست : تاریخ العظیمی ، که ابن خلکان از آن استفاده کرده ...
-
عظیمی
لغتنامه دهخدا
عظیمی . [ ع َ ] (حامص ) عظیم بودن .بزرگ بودن . || کلانی . || بسیاری . || عظیم بودن نبض : از بهر آنکه طبیعت جویان مراد باشد و نبض هم بدین سبب میل به عظیمی دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به عظیم شود.
-
جستوجو در متن
-
خَطْبُکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
حرف حساب شما(خطب:امر عظيمی که در باره آن تخاطب و گفتگو زياد ميشود )
-
galaxy
کهکشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] مجموعۀ عظیمی از هزارانهزار ستاره و غبار و گاز که به دور مرکز مشترکی میچرخند
-
هاب
لغتنامه دهخدا
هاب . [ ب ُ ] (اِخ ) قلعه ٔ عظیمی است از عواصم . (از معجم البلدان ).
-
راید
لغتنامه دهخدا
راید. [ ی ِ ] (اِخ ) رائد. محله ٔ عظیمی است در فسطاط مصر. (از معجم البلدان ).
-
خَطْبُکَ
فرهنگ واژگان قرآن
حرف حساب تو(خطب:امر عظيمی که در باره آن تخاطب و گفتگو زياد ميشود )
-
خَطْبُکُمَا
فرهنگ واژگان قرآن
حرف حساب شما دو نفر(خطب:امر عظيمی که در باره آن تخاطب و گفتگو زياد ميشود )
-
خَطْبُکُنَّ
فرهنگ واژگان قرآن
حرف حساب شما زنان(خطب:امر عظيمی که در باره آن تخاطب و گفتگو زياد ميشود )
-
نهچیر
واژهنامه آزاد
محله ای از شهر اصفهان با قلعه عظیمی به قدمت 300 سال که هنوز پابر جاست
-
فارص
لغتنامه دهخدا
فارص . [ رِ ] (اِخ ) او فارص بن یهودا و توأم زارح است و او پدر خانواده ٔ عظیمی میباشد که آنها را فارصیان گویند. (قاموس کتاب مقدس ).
-
سنجه
لغتنامه دهخدا
سنجه . [ س َ ج َ ] (اِخ ) نام رودی است که پل عظیمی بر آن بسته شده است . (از معجم البلدان ). رجوع به نزهة القلوب ص 168 و 209 شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن علی عظیمی . رجوع به محمد... شود.
-
باب الفردوس
لغتنامه دهخدا
باب الفردوس . [ بُل ْ ف ِ دَ ] (اِخ ) درب خانه ٔ عظیمی است در دارالخلافه ٔ بغداد. (معجم البلدان ).