کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عطیه
/'atiy[y]e/
معنی
چیزی که به کسی بخشیده میشود؛ بخشش؛ دهش.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انعام، بخشش، پاداش، جایزه، عطیت
۲. موهبت، هبه
۳. راتبه، مرسوم، مستمری، مقرری
دیکشنری
endowment, largess, largesse
-
جستوجوی دقیق
-
عطیه
لغتنامه دهخدا
عطیه . [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن حارث همدانی ، مکنی به ابوروق . محدث است . رجوع به ابوروق (عطیة...) شود.
-
عطیه
لغتنامه دهخدا
عطیه . [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) نام راوی شعر سنائی است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اند بار از تو و دیوانه عطیه کل و کورکل تر و کورتر و غرتر و دیوانه تریم .سوزنی .
-
عطیه
لغتنامه دهخدا
عطیه . [ ع َ طی ی َ ] (ع اِ) عطیة. عطیت . جایزه . انعام . بخشش : و برخوردار گردانادامیرالمؤمنین را از تو و از آن نعمت بزرگ و عطیه ٔ وافر و موهبت نفیس که ترا داد. (تاریخ بیهقی ص 307). رحمت و برکتهای ایزدی و برکت بنده اش امیرالمؤمنین به تو باد و به آ...
-
عطیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: attiye) (عربی) آنچه از سوی خداوند یا از طرف شخصی بزرگ به کسی بخشیده شود ، انعام ، بخشش.
-
عطیه
واژگان مترادف و متضاد
۱. انعام، بخشش، پاداش، جایزه، عطیت ۲. موهبت، هبه ۳. راتبه، مرسوم، مستمری، مقرری
-
عطیه
فرهنگ فارسی معین
(عَ یِّ) [ ع . ] (اِ.) بخشش ، چیزی که به کسی بخشیده شود.
-
عطیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: عطیَّة، جمع: عَطایا و عَطِیّات] 'atiy[y]e چیزی که به کسی بخشیده میشود؛ بخشش؛ دهش.
-
عطیه
دیکشنری فارسی به عربی
هدية
-
عطیه
واژهنامه آزاد
بخشش . بخشیده شده
-
واژههای مشابه
-
عطیة
لغتنامه دهخدا
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) (علی ...) مشهور به غمرینی . قاری قرن دوازدهم هجری . رجوع به علی غمرینی شود.
-
عطیة
لغتنامه دهخدا
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن ابی جمیلة، مکنی به ابوهزان . تابعی است . رجوع به ابوهزان (عطیة...) شود.
-
عطیة
لغتنامه دهخدا
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن اسید، مکنی به ابوالمرقال . راجز عرب . رجوع به ابوالمرقال (عطیة...) شود.
-
عطیة
لغتنامه دهخدا
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن بسر. صحابی است . (از منتهی الارب ).
-
عطیة
لغتنامه دهخدا
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن رافع، مکنی به ابوهزان ، تابعی است . رجوع به ابوهزان (عطیة...) شود.