کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطور
لغتنامه دهخدا
عطور. [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عطر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عطر شود.
-
واژههای مشابه
-
عطر و عطور
فرهنگ گنجواژه
عطر ، مواد خوشبو.
-
واژههای همآوا
-
عتور
لغتنامه دهخدا
عتور. [ ع َ ] (ع ص )فرج گشاده از تیزی شهوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
عتور
لغتنامه دهخدا
عتور. [ ع ِت ْ وَ ] (اِخ ) وادیی است . (منتهی الارب ).
-
آتور
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātur) (پهلوی) آتور (آذر) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغهای مادی بر پایه روح و زروانی آن را تغییر دادهاند .
-
آتور
لغتنامه دهخدا
آتور. (اِخ ) آثور. بعقیده ٔ مصریان قدیم نام رب النوع دریا و زوجه یا خواهر «فتا» رب النوع آتش .
-
اطور
لغتنامه دهخدا
اطور. [ ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) مستوفی آرد: در آن (جزیره ) سگساران اند. رجوع به نزهةالقلوب ص 230 شود.
-
اطور
لغتنامه دهخدا
اطور. [ اَطْ وَ ] (ع اِ) حد و طرف چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عطر
لغتنامه دهخدا
عطر. [ ع ِ ] (ع اِ) بوی خوش . (منتهی الارب ) (دهار). خوشبو و بوی خوش . (غیاث اللغات ). ماده ٔ خوشبوی نباتی یا حیوانی و روغنی شکلی است که دراندامهای مختلف غالب گیاهان وجود دارد. (فرهنگ فارسی معین ). ج ، عُطور. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). خوشبوی و خ...