کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطوب
لغتنامه دهخدا
عطوب . [ ] (اِ) قاتل ابیه است . (از فهرست مخزن الادویه ). عطلب . و رجوع به عطلب شود.
-
عطوب
لغتنامه دهخدا
عطوب . [ ع ُ ] (ع مص ) نرم و نازک گردیدن پنبه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَطب . و رجوع به عطب شود.
-
واژههای همآوا
-
عتوب
لغتنامه دهخدا
عتوب . [ ع َ ] (ع ص ) آنکه در وی عتاب اثر نکند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
أَتُوبُ
فرهنگ واژگان قرآن
باز مي گردم
-
اتوب
لغتنامه دهخدا
اتوب . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اِتب ،بمعنی شاماکچه و پیراهن زنان و چادری که از میان چاک زده زنان پوشند بی گریبان و آستین . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
عطلب
لغتنامه دهخدا
عطلب . [ ] (اِ) قاتل ابیه است . (فهرست مخزن الادویه ). عطوب . و رجوع به عطوب شود.
-
عطب
لغتنامه دهخدا
عطب . [ ع َ ] (ع مص ) نرم و نازک شدن پنبه . (منتهی الارب ). عطب القطن ؛ پنبه نرم شد. (از اقرب الموارد). عُطوب . رجوع به عطوب شود.
-
پنبه
لغتنامه دهخدا
پنبه . [ پَم ْ ب َ / ب ِ ] (ا) گیاهی که از الیاف غوزه ٔ آن ریسمان و پارچه کنند. کرشَف . کُرسُف . کرفُس . کرسوف . قضم . قطب . بِرَس ْ. قُطْن . قُطُن ّ. طُوط. قور. شحم الارض . رازقی . خرنف . ندف . دِعس . عَطب . عُطب . عُطُب . عطوب . (منتهی الارب ) : می...