کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطرناک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطرناک
واژهنامه آزاد
عطر دار - هر چیزی که بوی عطر از آن متصاعد شود
-
جستوجو در متن
-
عطرآلود
واژگان مترادف و متضاد
خوشبو، عطرآگین، عطرآمیز، عطرناک، معطر
-
خوشبوی شدن
لغتنامه دهخدا
خوشبوی شدن . [ خوَش ْ / خُش ْ، ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عَطَر. عَبَق . عَباقة. عَباقیة. اَرَج . اَریج . (منتهی الارب ). تطیاب . طیبه . طیب . (تاج المصادر بیهقی ). معطر شدن . با عطر شدن . عطرناک شدن . (یادداشت مؤلف ).