کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطاده
لغتنامه دهخدا
عطاده . [ ع َ دِه ْ ] (نف مرکب ) عطادهنده . بخشنده ٔ عطا : از عطای کف عطاده تویک جهان شاکرند و تو مشکور. سوزنی .بجای کف سخاگسترو عطاده اوسحاب سفله بود کان بخیل و بحر لئیم . سوزنی .پیش کف عطاده تو محیطهمچو پیش محیط جوی رود.سوزنی .
-
جستوجو در متن
-
ازید
لغتنامه دهخدا
ازید. [ اَ ی َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از زائد. بیشتر. زیاده تر. زائدتر. بسیارتر. بیش از : نه معن زائده ای کز ید عطاده خودز معن زائده ای در عطادهی ازید.سوزنی .
-
معن زائده
لغتنامه دهخدا
معن زائده . [ م َ ن ِ ءِ دَ ] (اِخ ) معن بن زائده : در جود بر زیادتی از معن زائده وز فضل فضل داری بر فضل برمکی . سوزنی .نه معن زائده ای کز ید عطاده خودز معن زائده ای در عطا دهی ازید. سوزنی .نه معن زائده دانم نه حاتم طائی نه آنکه از پی هجران میهمان بگ...
-
محیط
لغتنامه دهخدا
محیط. [ م ُ ] (ع ص ) مقابل محاط. اسم فاعل از احاطه . (کشاف ). فراگیرنده . درگیرنده و احاطه کننده . (غیاث ). صاحب آنندراج گوید در فارسی به صله ٔ بر مستعمل است یعنی محیط بر، دربرگیرنده : آنکه او را قیاس وصف نکردزانکه شد وصف او محیط قیاس . مسعودسعد.و بد...
-
ید
لغتنامه دهخدا
ید. [ ی َ ] (ع اِ) دست یعنی از منکب تا انگشتان و یا کف دست و مؤنث آید و اصل آن یَدْی ٌ می باشد و یَدان تثنیه ٔ آن . ج ، اَیدی ، یدی [ ی ُ / ی َ / ی ِ دی ی ] . جج ، اَیادی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دست .(ترجمان القرآن جرجانی ص 108) (غیاث ) (ده...