کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضو پیوند شده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضو پیوند شده
دیکشنری فارسی به عربی
زرع
-
واژههای مشابه
-
عضو شدن
فرهنگ واژههای سره
همپیوند شدن
-
هفت عضو
لغتنامه دهخدا
هفت عضو. [ هََع ُض ْوْ ] (اِ مرکب ) هفت اندام . هفت اعضا : گفتم که هفت عضو کدام است تَنْت راگفتا دو پهلو است و دو پا و دو دست و سر. ناصرخسرو.پرتو حالی که او هیزم نهادلرزه ای بر هفت عضو من فتاد. مولوی .رجوع به هفت اندام شود.
-
truss member
عضو خرپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] قطعۀ اتصال دو گره در خرپا
-
جستن عضو
لغتنامه دهخدا
جستن عضو. [ ج َ ت َ ن ِ ع ُض ْوْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اختلاج . پریدن اعضاء.
-
عضو ماص
دیکشنری عربی به فارسی
جاذب , داراي خاصيت جذب , درکش , دراشام
-
عضو الفريق
دیکشنری عربی به فارسی
همگروه , عضو تيم , همکار , همقطار
-
قطع عضو
دیکشنری فارسی به عربی
تشويه
-
عضو فراموشخانه
دیکشنری فارسی به عربی
بناء
-
عضو تیم
دیکشنری فارسی به عربی
عضو الفريق
-
نقص عضو
دیکشنری فارسی به عربی
عوق
-
عضو هیلت
دیکشنری فارسی به عربی
مفوض
-
عضو بویایی
دیکشنری فارسی به عربی
انف
-
عضو فرهنگستان
دیکشنری فارسی به عربی
اکاديمي