کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضمز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضمز
لغتنامه دهخدا
عضمز. [ ع َ ض َم ْ م َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). اسد. (اقرب الموارد). || (ص ) درشت از هر چیزی . (منتهی الارب ). شدید و سخت از هر چیز. (از اقرب الموارد). || زفت . (منتهی الارب ). بخیل . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عضمزة
لغتنامه دهخدا
عضمزة. [ ع َ ض َم ْ م َ زَ ] (ع ص ، اِ) تأنیت عضمز. (ازاقرب الموارد). رجوع به عضمز شود. || زن زفت گنده پیر سطبر. (منتهی الارب ). عجوز. (اقرب الموارد). || درشت کج دهن . || زن نیک زیرک زشت رخسار. || و زن ناکس کوتاه بالا. (منتهی الارب ). || زن درشت «لح...