کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضلا نی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضلا نی
دیکشنری فارسی به عربی
عضلي
-
واژههای مشابه
-
گرفتگی عضلا ت
دیکشنری فارسی به عربی
تشنج
-
دارای عضلا ت شل
دیکشنری فارسی به عربی
مترهل
-
انقباض غیر عادی عضلا ت
دیکشنری فارسی به عربی
تشنج لاارادي
-
واژههای همآوا
-
عضلانی
لغتنامه دهخدا
عضلانی . [ ع َ ض َ ] (ع ص نسبی ) منسوب به عضلة. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عضلة شود: قوه ٔ عضلانی . این دارو قابل تزریق از طریق عضلانی است . (مقابل طریق وریدی ). (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || صاحب عضله های محکم و بزرگ . آنکه عضلات کلان و سخت دارد...
-
عضلانی
فرهنگ فارسی معین
(عَ ضُ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عضله . 2 - ماهیچه دار.
-
عضلانی
فرهنگ فارسی عمید
[عربی: عضَلانیّ، صفت نسبی، منسوب به عَضَلَة] 'ažolāni ۱. مربوط به عضله.۲. ویژگی کسی که دارای عضلات برجسته است.