کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضباء
لغتنامه دهخدا
عضباء. [ ع َ ] (اِخ ) لقب ناقه ٔ رسول اﷲ (ص ) باآنکه شکافته گوش نبود، و این لقب بجهت نجابت آن بوده است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عضبا. و رجوع به عضبا شود.
-
عضباء
لغتنامه دهخدا
عضباء. [ ع َ ] (ع ص ) مؤنث أعضب . (از اقرب الموارد). رجوع به اعضب شود. || شاة عضباء و ناقة عضباء؛ گوسپند و شتر ماده ٔ گوش شکافته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گوش اسب که بریدگیش از ربع گذشته باشد. || گوسپند مغزشاخ شکسته . (منتهی الارب )...
-
واژههای همآوا
-
عزباء
لغتنامه دهخدا
عزباء. [ ع َ ] (ع ص ) زن بی شوی . || زن دوشیزه و باکره . (ناظم الاطباء).
-
اذباء
لغتنامه دهخدا
اذباء. [ اَ ذِب ْ با ] (ع اِ) ج ِ ذباب ، بمعنی مگس و تیزنای شمشیر. (دهّار).
-
ازباء
لغتنامه دهخدا
ازباء. [ اِ ] (ع مص ) بار کردن . (منتهی الارب ).
-
اضباء
لغتنامه دهخدا
اضباء. [ اِ ] (ع اِ) لیث گوید: اضباء؛ آوای عوعو سگ هنگام زوزه کردن است . و ابومنصور گوید: کلمه تصحیف و خطاست و صواب اصیاء است (از:صَأی ̍ یَصْأی ̍ و هو الصَّئی ّ). (از تاج العروس ).
-
اضباء
لغتنامه دهخدا
اضباء. [ اِ ] (ع مص ) اضباء چیزی ؛ پوشاندن آن . کتمان آن . (از اقرب الموارد). پنهان داشتن چیزی . پنهان کردن چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اضباء بقوم ؛ خلاف کردن با آنان سفر را، در چیزی که از آن امید سود دارند. (از اقرب الموارد)(از قطر ا...
-
اضباع
لغتنامه دهخدا
اضباع . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ضِبْعان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اضباع
لغتنامه دهخدا
اضباع . [ اِ ] (ع مص ) بگشن آمدن اشتر ماده . (تاج المصادر بیهقی ). آرزومند شدن ناقه به فحل . (منتهی الارب ).
-
اظباء
لغتنامه دهخدا
اظباء. [ اِ ] (ع مص ) اظباء زمین ؛ فزونی یافتن آهوان آن . (از ذیل اقرب الموارد از اللسان ).
-
جستوجو در متن
-
عضبا
لغتنامه دهخدا
عضبا. [ ع َ ] (اِخ ) تلفظی است از عضباء در تداول فارسی زبانان ، و آن نام ناقه ٔ رسول اﷲ (ص ) است : فخرت به سخن باید زیرا که بدو کردفخر آنکه بکرد از پس او ناقه ٔ عضبا.ناصرخسرو.و رجوع به عضباء شود.
-
عضبا
فرهنگ فارسی معین
(عَ ضْ) [ ع . عضباء ] (اِ.) 1 - ماده شتری که گوشش شکافته باشد. 2 - لقب ناقة حضرت رسول (ص ).
-
جدعاء
لغتنامه دهخدا
جدعاء. [ ج َ ] (اِخ ) لقب ناقه ٔ رسول اﷲ (ص ) و آن را عضباء و فصواء هم گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناقه ای است که رسول خدا (ص ) با آن هجرت کرد. (از امتاع الاسماع ). ناقه ٔ پیغمبر است (ص ) و او را عضباء و فصواء میگویند و این صفات در او نبود بلکه...