کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضایة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضایة
لغتنامه دهخدا
عضایة. [ ع َ ی َ ] (ع اِ) ضّب است . (از اختیارات بدیعی ) (الفاظ الادویة) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به عضایت شود.
-
واژههای همآوا
-
عظایة
لغتنامه دهخدا
عظایة. [ ع َ / ع ِ ی َ ] (ع اِ) دابه ای است مانند کربسه ، و کربسه . (منتهی الارب ). حیوانی است مانند سام ابرص ، گویند نر او را دو ذکر است و ماده ٔ او را دو فرج . (الفاظ الادویة). حیوانی است که با کرفش مشابهت دارد و از کرفش مقداری بزرگتر باشد، و هم چو...
-
عضایت
لغتنامه دهخدا
عضایت . [ ع َ ی َ ] (ع اِ) نوعی از سوسمار است و به عربی ضب ّ خوانند. سرگین آن سفیدی که در چشم افتاده باشد ببرد. و آن را عضا هم میگویند به حذف تحتانی و ها. (برهان ). و رجوع به عضایة شود.
-
جستوجو در متن
-
سحلیة
لغتنامه دهخدا
سحلیة. [ س َ لی ی َ ] (ع اِ) در مفردات ابن بیطار این کلمه را مرادف سالامندرا و عضایة و سام ابرص آورده است . (از مفردات ابن بیطار ذیل سالامندرا). رجوع به سالامندرا و سام ابرص و عضایة شود.
-
عضایات
لغتنامه دهخدا
عضایات . [ ع َ ] (ع اِ) اسم جانوران گزنده است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به عضایت و عضایه شود.
-
حکاءة
لغتنامه دهخدا
حکاءة. [ ح ُ ءَ ] (ع اِ) کرمی است یا عضایه (؟) سطبر. حکاة. ج ، حکا. (منتهی الارب ).
-
دم الحربا
لغتنامه دهخدا
دم الحربا. [ دَ مُل ْ ح ِ ] (ع اِ مرکب ) خون آفتاب پرست که آن نوعی از عضایه است . (اختیارات بدیعی ).
-
عضایت
لغتنامه دهخدا
عضایت . [ ع َ ی َ ] (ع اِ) نوعی از سوسمار است و به عربی ضب ّ خوانند. سرگین آن سفیدی که در چشم افتاده باشد ببرد. و آن را عضا هم میگویند به حذف تحتانی و ها. (برهان ). و رجوع به عضایة شود.