کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصبشاخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
neurologist
عصبپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] متخصص در علم عصبپزشکی
-
neurology 1
عصبپزشکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مطالعۀ ساختار و کارکرد و بیماریهای دستگاه عصبی و روشهای درمان آن بیماریها
-
neurodegeneration
عصبتباهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] کاستی فزایندۀ ساختار پییاختهها و از میان رفتن بافت عصبی که به کاهش عملکرد آنها منجر میشود متـ . پیتباهی
-
sensory neuron
عصب حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] عصب آوَرانی (afferent) که پیامهای حسی را به سوی دستگاه عصبی مرکزی هدایت میکند
-
عصبدرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← پیدرد
-
neurogenesis
عصبزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرایند تکوین پییاختهها و رشد بافت عصبی متـ . پیزایی
-
neuroadaptation
عصبسازگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] تغییرات پییاختهای که به دنبال تحمل و نشانگان قطع مصرف به وجود میآید متـ . پیسازگاری
-
neurological
عصبشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مربوط به عصبشناسی یا دستگاه عصبی
-
neurology 2
عصبشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مطالعۀ ساختار و کارکرد دستگاه عصبی
-
عصبکِشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← ریشهدرمانی
-
neurotransmitter
عصبمیانجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مادهای که در هنگام تحریک از پایانۀ آسهای پییاختۀ پیشهمایهای آزاد میشود و پس از عبور از شکاف همایهای باعث تحریک یا مهار یاختۀ هدف میشود متـ . پیمیانجی
-
vagus nerve
عصب واج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] عصب دهم جمجمهای که عضلۀ قلب و عضلات صاف و غدد اندامهای درونی را عصبدهی میکند متـ . واج 3
-
عصب شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
علم الاعصاب
-
branch address
نشانی شاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نشانی دستوری که در صورت برقرار بودن شرط بعد از دستور شاخهگزینی اجرا میشود
-
branch collar
یقۀ شاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بخشی چوبی که در محل اتصال شاخه به ساقه بهویژه در پایین شاخه شکل میگیرد