کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عصاری
/'assāri/
معنی
شغل و عمل عصار؛ روغنگیری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عصاری
لغتنامه دهخدا
عصاری . [ ع َص ْ صا ] (حامص ) شغل و عمل عصار. روغنگری . || (اِ مرکب ) دکانی که در آن روغن گیرند و فروشند. (فرهنگ فارسی معین ). دکان عصاری .- اسب (گاو) عصاری ؛ اسب یا گاوی که با چشم بسته دور دستگاه روغنگری گردانند تا آن را بکار اندازد. (فرهنگ فارسی م...
-
عصاری
فرهنگ فارسی معین
(عَ صّ) [ ع - فا. ] (حامص .) روغن - گیری .
-
عصاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'assāri شغل و عمل عصار؛ روغنگیری.
-
واژههای مشابه
-
آس عصاری
فرهنگ واژههای سره
خراس
-
چرخ عصاری
لغتنامه دهخدا
چرخ عصاری .[ چ َ خ ِ ع َص ْ صا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چرخ روغنگیری . چرخی که عصاران بدان وسیله روغن بذوراتی از قبیل کرچک و کنجد و جز آنرا گیرند. رجوع به چرخ شود.
-
خر عصاری
لهجه و گویش تهرانی
کسی که از صبح تا شب کار میکند
-
سنگ عصاری
واژهنامه آزاد
غن
-
مثل اسب عصاری
لهجه و گویش تهرانی
دوندگی بدون پیشرفت
-
مث خر عصاری
لهجه و گویش تهرانی
زحمت زیاد کشیدن
-
عصاری، عصار خانه
لهجه و گویش تهرانی
آسیاب روغنگیری
-
واژههای همآوا
-
عساری
لغتنامه دهخدا
عساری . [ ع ُ را ] (ع ص ، ق ) بر اثر یکدیگر: جاؤوا عساری ؛ بر اثر یکدیگر آمدند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عساریات . و رجوع به عساریات شود.
-
عثاری
لغتنامه دهخدا
عثاری . [ ع ُ ] (اِخ ) ج ، عثران . (اقرب الموارد).
-
عثاری
لغتنامه دهخدا
عثاری . [ ع ُ را ] (اِخ ) وادیی است . (معجم البلدان ). رودباری است . (منتهی الارب ).