کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشوه فروختن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عشوه گر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] ‹عشوهکار› 'ešvegar دارای ناز و کرشمه؛ عشوهپرداز؛ عشوهزن؛ عشوهساز.
-
عشوه گری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'ešvegari عشوهکاری؛ دلربایی.
-
عشوه پرانی
لهجه و گویش تهرانی
عشوه کردن
-
عشوه خرکی
لهجه و گویش تهرانی
عشوه ناشیانه
-
ناز شتری، عشوه شتری
لهجه و گویش تهرانی
نازناشیانه
-
عور و عشوه
فرهنگ گنجواژه
دلبری کردن.
-
غمزه و عِشوه
فرهنگ گنجواژه
دلبری کردن.
-
عشوه و قَمیش
فرهنگ گنجواژه
دلبری.
-
عشوه و ناز
فرهنگ گنجواژه
دلبری کردن.
-
عشوه شتری،()آمدن
لهجه و گویش تهرانی
عشوه ناشیانه
-
ناز و عشوه
فرهنگ گنجواژه
عشوه و ناز
-
ناز و ادا و عشوه
لهجه و گویش تهرانی
عشوه گری
-
جستوجو در متن
-
فروختن
لغتنامه دهخدا
فروختن . [ ف ُ ت َ ] (مص ) در اوستا ظاهراً فروخش به معنی صدا کردن وبه معرض فروش گذاشتن ، در پهلوی فرختن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). چیزی را درقبال پولی به دیگری دادن . مقابل خریدن : سپهبد که مردم فروشد به زرنیابد بر این بارگه برگذر. فردوسی .دو گیتی...
-
خریدن
لغتنامه دهخدا
خریدن . [ خ َ دَ ] (مص ) پول دادن در ازای چیزی و ابتیاع کردن . ضد فروختن . (ناظم الاطباء). ابتیاع . (زوزنی )، اشتراء. (زوزنی ). بیع. شراء. شری . (یادداشت بخط مؤلف ) : خواجه غلامی خرید دیگر تازه سست هل و حجره گرد و لغو و ملازه .منجیک .یکی داد جامه یک...
-
غرور
لغتنامه دهخدا
غرور. [ غ ُ ] (ع مص ) فریفتن . (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). بیهوده امیدوار کردن کسی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). با لفظ خوردن و شکستن و برآراستن استعمال شود. (از آنن...