کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشق ورزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشق ورزیدن
لغتنامه دهخدا
عشق ورزیدن . [ ع ِ وَ دَ ] (مص مرکب ) عشقبازی کردن . عشق باختن . (فرهنگ فارسی معین ). تعشق . تغازل : در خاطر من که عشق ورزدعالم همه حبه ای نیرزد. نظامی .غم دو زلف تو بر لاله حلقه بر حلقه به سنگ خاره درآموخت عشق ورزیدن . سعدی .عافیت میبایدت چشم از نکو...
-
واژههای مشابه
-
عشق لاتی، عشق لات
لهجه و گویش تهرانی
کسی که علاقه زیادی به لات بازی دارد
-
عشق اصغر
لغتنامه دهخدا
عشق اصغر. [ ع ِ ق ِ اَ غ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) عشق ظاهری . (از فرهنگ علوم عقلی ).
-
عشق افلاطونی
لغتنامه دهخدا
عشق افلاطونی . [ ع ِ ق ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) اشاره به عقیده ٔ افلاطون است که گوید: روح انسان در عالم مجردات قبل از ورود به دنیا، حقیقت زیبایی و حسن مطلق یعنی خیر را بدون پرده و حجاب دیده است . پس در این دنیا چون حسن ظاهری و ن...
-
عشق اکبر
لغتنامه دهخدا
عشق اکبر. [ع ِ ق ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه )اشتیاق به لقای حق تعالی و معرفت ذات و شهود صفات درذات است . فلاسفه و ظرفا گویند اگر عشق عالی و اکبر نمی بود موجودات طراً مضمحل میشدند و آنچه حافظ ممکنات و معلولات نازله است عشق عالی ا...
-
عشق اوسط
لغتنامه دهخدا
عشق اوسط. [ ع ِ ق ِ اَ / اُو س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) عشق حکماء و علماء است به تفکر و تعمق در صنع خدای متعال و حقایق موجودات . (از فرهنگ علوم عقلی ).
-
عشق پاک
لغتنامه دهخدا
عشق پاک . [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) عشقی که آلوده به خواهشهای جسمانی نباشد. عشق افلاطونی . (یادداشت مرحوم دهخدا). پاکبازی . رجوع به عشق و عشق افلاطونی و پاکبازی شود.
-
عشق پیچا
لغتنامه دهخدا
عشق پیچا. [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یاسمن ینگی دنیائی . (ناظم الاطباء).
-
عشق پیچان
لغتنامه دهخدا
عشق پیچان . [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نباتی است که بر درخت پیچد، گل آن سرخ باشد، و در عرف آن را عشق پیچه گویند. (غیاث اللغات ). نباتی است بیاره دار، و در هندوستان بغایت شهرت دارد. (آنندراج ). لبلاب . (ناظم الاطباء) : صید نخچیر بیابان تا کند...
-
عشق پیچه
لغتنامه دهخدا
عشق پیچه . [ ع ِ ق ِچ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عشق پیچان که نباتی است . (از غیاث اللغات ). رجوع به عشق پیچان شود.
-
عشق جسمانی
لغتنامه دهخدا
عشق جسمانی . [ ع ِ ق ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عشقی که مبنای آن بر شهوت باشد. در مقابل عشق معنوی و عشق روحانی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
عشق حقیقی
لغتنامه دهخدا
عشق حقیقی . [ ع ِ ق ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فلاسفه و متصوفه ، محبة اﷲ و صفات و افعال اوست . (از فرهنگ علوم عقلی ). الفت رحمانی و الهام شوقی است و ذات حق که واجد تمام کمالات است و عاقل و معقول بالذات است عاشق و معشوق است . و بالجمله ...
-
عشق خدا
لغتنامه دهخدا
عشق خدا. [ ع ِ ق ِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فلاسفه ومتصوفه ، عشق به حق تعالی است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
عشق رسانیدن
لغتنامه دهخدا
عشق رسانیدن . [ ع ِ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) سلام رسانیدن . (ناظم الاطباء). رجوع به عشق و عشق زدن و عشق گفتن شود.