کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشقبازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عشقبازی
معنی
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - اظهار محبت عاشقانه ، عشق ورزی . 2 - رابطة جنسی ، معاشقه .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. تجمش، عشقورزی، معاشقه، مغازله، ملاعبه، مهرورزی
۲. شهوترانی، لاسیدن
دیکشنری
court, courtship
-
جستوجوی دقیق
-
عشقبازی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تجمش، عشقورزی، معاشقه، مغازله، ملاعبه، مهرورزی ۲. شهوترانی، لاسیدن
-
عشقبازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - اظهار محبت عاشقانه ، عشق ورزی . 2 - رابطة جنسی ، معاشقه .
-
واژههای مشابه
-
عشقبازی کردن با
دیکشنری فارسی به عربی
تودد اليه
-
عشقبازی(با جمع هم میاید)
دیکشنری فارسی به عربی
قضية
-
واژههای همآوا
-
عشق بازی
لغتنامه دهخدا
عشق بازی . [ ع ِ ] (حامص مرکب ) عمل عشقباز. عاشقی . غَزَل . (منتهی الارب ). عشق ورزی . معاشقه . مغازله . تصابی . مهرورزی : عشقبازی کن و سیکی خور و برخند بر آن که تو را گوید سیکی مخور و عشق مباز. فرخی .دل دوش هزار چاره سازی میکردبا وعده ٔ دوست عشق باز...
-
عشق بازی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] 'ešqbāzi عمل عشقباز؛ عاشقی.
-
جستوجو در متن
-
کنار و بوس
فرهنگ گنجواژه
عشقبازی.
-
لاسیدن
واژگان مترادف و متضاد
عشقبازی، لاسزدن، ملاعبه
-
معاشقه کردن
واژگان مترادف و متضاد
عشقبازی کردن، عشقورزی کردن، مهرورزی کردن
-
مغازله کردن
واژگان مترادف و متضاد
عشقبازی کردن، عشقورزی کردن، معاشقه کردن
-
lovemaking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عشقبازی، عشق ورزی
-
smooched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هم زده، بوسیدن و عشقبازی کردن، کثافت