کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشط
لغتنامه دهخدا
عشط. [ ع َ ] (ع مص ) سخت کشیدن . (از منتهی الارب ). کشیدن چیزی را در حال جدا کردن آن . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عشة
لغتنامه دهخدا
عشة. [ ع َش ْ ش َ ] (اِخ ) از قرای ذمار است در یمن . (از معجم البلدان ).
-
عشة
لغتنامه دهخدا
عشة. [ ع َش ْ ش َ ] (ع اِ) درخت کم شاخ باریک شاخ در جای خراب رسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زمین درشت و خشک . (منتهی الارب ). زمین کم درخت ، و گویند زمین سخت . || نخل ، هرگاه سعف و برگ آن اندک گردد و انتهای آن باریک شود. (از اقرب الموارد...
-
اشت
لغتنامه دهخدا
اشت . [ اِ / -ِش ْ ] (پسوند) در تداول عامه مزید مؤخری است برای اسم مصدر، معادل «ش »، مانند گوارشت ، سرزنشت ، خورشت .