کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشر ادب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشر ادب
لغتنامه دهخدا
عشر ادب . [ ع َ رِ اَ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سبق ادب ، و عشر ده آیت را هم گویند. (آنندراج ). رجوع به عُشر شود : عشر ادب خوانده ز سبع سماعذر قدم خواسته از انبیا.نظامی .
-
واژههای مشابه
-
عَشْر
فرهنگ واژگان قرآن
ده گانه - ده (10)
-
عشر عشیر
لغتنامه دهخدا
عشر عشیر. [ ع ُ رِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حصه ٔ دهم از دهم حصه ٔ چیزی ، پس آن صدم حصه میشود از مجموعه ٔ اول ، چنانکه عشیر صدده است و عشر ده یک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). یک جزء از صد جزء هر چیزی . (ناظم الاطباء) : یافت احمد به چهل سال مکانی...
-
گل عشر
لغتنامه دهخدا
گل عشر. [گ ُ ل ِ ع ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سر عشر یعنی کاغذی که معلم برای اطفال ابجدخوان ده آیه ٔ قرآنی بر آن نویسد و دایره ای بر آن کشد. (آنندراج ) : کلام بلبلان نظم را گرچه گل عشرم بود عشر عشیری از قلیل او کثیری .علی نقی کمره ای (از آنندراج ).
-
اثنی عشر
فرهنگ واژههای سره
دوازدهه
-
أَحَدَ عَشَرَ
فرهنگ واژگان قرآن
يازده
-
ست عشر
لغتنامه دهخدا
ست عشر. [ س ِت ْ ت َ ع َ ش َ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) ستة عشر. شانزده .
-
اثنیعشر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] ← دوازدهه
-
اصطرلاب عشر
لغتنامه دهخدا
اصطرلاب عشر. [ اُ طُ ب ِ ع ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )برای هر ده درجه معمول است . (از مفاتیح خوارزمی ).
-
ثلاث عشر
لغتنامه دهخدا
ثلاث عشر. [ ث َث َ ع َ ش َ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) سیزده .
-
ثمانی عشر
لغتنامه دهخدا
ثمانی عشر. [ ث َ ع َ ش َ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هژده . هجده .
-
حادی عشر
لغتنامه دهخدا
حادی عشر. [ ع َ ش َ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) یازدهم . و در مؤنث ، احدی عشر.- عقل حادی عشر ؛ لقبی است که حکما بخواجه نصیرالدین طوسی دهند.
-
اثنا عشر
دیکشنری عربی به فارسی
دوازده , دوازده گانه , يک دوجين
-
احد عشر
دیکشنری عربی به فارسی
يازده , عدد يازده