کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عشرات
/'ašarāt/
معنی
۱. = عشره
۲. مرتبۀ بعد از آحاد؛ از ده تا نود؛ دهگان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشرات
لغتنامه دهخدا
عشرات . [ ع َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عشرة. رجوع به عشرة شود.- دعای عشرات ؛ یکی از ادعیه ٔ مشهور است که آغاز میشود به «سبحان اﷲ و الحمد ﷲ و لااله الااﷲ و اﷲاکبر...». رجوع به کتب ادعیه شود. || (اصطلاح حساب ) آن را دهائی گویند و دهائی همه نه اند چنانکه ده و ...
-
عشرات
لغتنامه دهخدا
عشرات . [ ع ُ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عُشَرة. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به عشرة شود.
-
عشرات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ عِشرَة] (ریاضی) [قدیمی] 'ašarāt ۱. = عشره۲. مرتبۀ بعد از آحاد؛ از ده تا نود؛ دهگان.
-
واژههای همآوا
-
اشراط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شَرط] [قدیمی] 'ašrāt علامت؛ نشانه.
-
اشراط
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ شرط ؛ نشانه ها.
-
اشراط
لغتنامه دهخدا
اشراط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شَرط. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 61). ج ِ شَرَط. نشانه ها. و اشراطالساعة؛ نشانه های قیامت . (منتهی الارب ). نشانه های رستخیز. || اشراط قوم ؛ نجبا و اشراف و بزرگواران . مردم فرومایه . از اضداد است . (از منتهی الارب ) (اقرب الموا...
-
اشراط
لغتنامه دهخدا
اشراط.[ اِ ] (ع مص ) نشان کردن شتر و گوسپند و جز آن جهت فروختن . (منتهی الارب ). نشان کردن . (زوزنی ). اعلان کردن به اینکه شتر برای فروش است . (از اقرب الموارد). || آماده کردن چیزی را برای فروش . (منتهی الارب ). اشرط من ابله ؛ اعدّ شیئاً منها للبیع. ...
-
اشرعة
لغتنامه دهخدا
اشرعة. [ اَ رِ ع َ ](ع اِ) ج ِ شراع . (منتهی الارب ). رجوع به شراع شود.
-
جستوجو در متن
-
دهاک
لغتنامه دهخدا
دهاک . [ دَ ] (اِ) مراتب عشرات در اعداد. (ناظم الاطباء).
-
ربوات
لغتنامه دهخدا
ربوات . [ رِب ْ ] (ع اِ) عشرات الوف در مراتب شانزده گانه ٔ عدد فیثاغوریان . (رسائل اخوان الصفا).
-
هنیات
لغتنامه دهخدا
هنیات . [ هََ ن َ ] (ع عدد، ص ، اِ)عشرات الوف الوف الوف . مراتب شانزده گانه ٔ عدد نزد فیثاغوریان . (یادداشت مؤلف از رسائل اخوان الصفا).
-
مجوات
لغتنامه دهخدا
مجوات . [ ] (اِ) عشرات الوف الوف الوف الوف در مراتب شانزده گانه ٔ عدد نزد فیثاغوریین .(رسائل اخوان الصفا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
عشرة
لغتنامه دهخدا
عشرة. [ ع ُ ش َ رَ ] (ع اِ)درخت ، یا صمغ درخت عُشَر. (منتهی الارب ). واحد عُشَرکه یک نوع درخت است . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عُشَرات . (منتهی الارب ). رجوع به عُشَر شود.