کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشج
لغتنامه دهخدا
عشج . [ ع َ ش ِ ] (ع اِ) شبانگاه ، و آن لغتی است در عشی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج . [ اَ ش َج ج ] (اِخ ) عبدی . رجوع به اشج عصری شود.
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج . [ اَ ش َج ج ] (اِخ ) عصری . او را اشج عبدالقیس و اشج بنی عصر و اشج عبدی و اشج عصری نیز گویند، اما او به لقب اخیر مشهور است . نام وی منذربن عمر یا منذربن حارث است . واقدی گوید اشج و همراهان وی بسال دهم هجرت نزد حضرت رسول رفته اند و دیگران این ام...
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج . [ اَ ش َج ج ] (اِخ ) لقبی است که ابوعمرو عثمان بن خطاب بن عبداﷲبن عوام بلوی اشج مغربی بدان شهرت یافت و هم وی به ابوالدنیا معروف بود. مولد وی شهری در مغرب بنام رنده بود و از علی بن ابیطالب (ع ) روایت میکرد و روزگار درازی بزیست . علماو راویان حدی...
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج . [ اَ ش َج ج ] (ع ص ) مرد اشج ؛ آنکه بر پیشانی خود اثر شکستگی دارد. (از منتهی الارب ).
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج . [ اُش ْ ش َ ] (معرب ، اِ) اُشَق .وُشق . رجوع به دو کلمه ٔ مزبور و دزی ج 1 ص 24 شود.
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج . [اَ ش َج ج ] (اِخ ) عبدالقیس . رجوع به اشج عصری شود.
-
اشج
لغتنامه دهخدا
اشج .[ اَ ش َج ج ] (اِخ ) بنی عصر. رجوع به اشج عصری شود.