کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشانق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشانق
لغتنامه دهخدا
عشانق . [ ع ُ ن ِ ] (ع ص ) درازبالای کم گوشت . (از منتهی الارب ). شخص طویل که ضخیم و سنگین نباشد. و تأنیث آن عشانقة است . (از اقرب الموارد). ج ، عَشانقة. (از اقرب الموارد). عَشنَّق . و رجوع به عشنق شود.
-
جستوجو در متن
-
عشانقة
لغتنامه دهخدا
عشانقة. [ ع َ ن ِ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عُشانق و عَشَنَّق . (از اقرب الموارد). رجوع به عشانق و عشنق شود.
-
عشانقة
لغتنامه دهخدا
عشانقة. [ ع ُ ن ِ ق َ ] (ع ص ) تأنیث عُشانق . (از اقرب الموارد). رجوع به عشانق شود.
-
عشنق
لغتنامه دهخدا
عشنق . [ ع َ ش َن ْ ن َ] (ع ص ) درازقد سبک و کم گوشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عُشانِق . ج ، عَشانقة. (اقرب الموارد).
-
درازبالا
لغتنامه دهخدا
درازبالا. [ دِ ] (ص مرکب ) درازبالای . دراز قد. طویل القامه . آنکه قدی دراز دارد.بلندقد. آخته بالا. کشیده بالا. قددراز. اُسحَلان . أسقف . أسنع. أشجع. أشفع. اَعَم ّ. جُخدُب . جَسرَب . ساطی . سَرجَم . سَرَعرَع . سِرناف . سَطیع. سَفَلَّج . سَکب .سَل...