کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشاشة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشاشة
لغتنامه دهخدا
عشاشة. [ ع َ ش َ ] (ع مص ) لاغر و باریک گردیدن اندام کسی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
اشاشة
لغتنامه دهخدا
اشاشة. [ اَ ش َ ] (ع مص ) شاد شدن . نشاط نمودن . شادی . نشاط.
-
اشاشة
لغتنامه دهخدا
اشاشة. [ اِ ش َ ] (ع مص ) دانه سخت ناکردن خرمابن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
عشش
لغتنامه دهخدا
عشش . [ ع َ ش َ ] (ع مص ) لاغر و باریک گردیدن اندام . (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). عَشاشة. و رجوع به عشاشة شود.
-
عشیش
لغتنامه دهخدا
عشیش . [ ع َ ] (ع مص ) لاغر و باریک گردیدن ، بمعنی مصدر عَشاشة است . (از ناظم الاطباء). رجوع به عشاشة شود.
-
عشوشة
لغتنامه دهخدا
عشوشة. [ ع ُ ش َ ] (ع مص ) لاغر و باریک گردیدن اندام . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَشاشة. عَشَش . رجوع به عشاشة و عشش شود.
-
لاغر
لغتنامه دهخدا
لاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون . سغل ، شنون . شاس . ضئیل . ضعیف . ضمد. ضاوی . عجفاء. غث ّ. غثیث . مدخول . غرا. غراة. مهزو...