کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسکری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عسکری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - منسوب به عسکر مکرم از شهرهای قدیم خوزستان . 2 - (اِ.) در فارسی نوعی انگور.
-
عسکری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به عسکر) [معرب. فارسی] [قدیمی] 'askari لشکری؛ سپاهی.
-
عسکری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به عسکر مکرم، شهری در خوزستان قدیم) [عربی: عسکریّ] (زیستشناسی) 'askari نوعی انگور سبزرنگ و بیدانه.
-
واژههای مشابه
-
عسکري
دیکشنری عربی به فارسی
جنگي , لشکري , جنگجو , نظامي
-
عَسْکِریْ
لهجه و گویش گنابادی
askeri در گویش گنابادی یعنی انگور دانه درشت زرد درخشان و شفاف ، شیرین ترین و خوش طعم ترین انگورها انگور عسکری است که بهترین شراب های سنتی گناباد را با آن میسازند.
-
علی عسکری
لغتنامه دهخدا
علی عسکری . [ ع َ ی ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) ابن محمد عسکری . وی رساله ٔ احمدبن وزیر را ساخته است . (از الفهرست ابن الندیم ).
-
علی عسکری
لغتنامه دهخدا
علی عسکری . [ ع َ ی ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) ابن محمدبن جعفربن عنبسه ٔ حداد عسکری . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حداد شود.
-
علی عسکری
لغتنامه دهخدا
علی عسکری . [ ع َ ی ِع َ ک َ ] (اِخ ) ابن سعدبن عبداﷲ عسکری . مکنی به ابوالحسن . محدث و حافظ و سیّاح (رحالة) بود و در سال 305یا 313 هَ . ق . در ری درگذشت . او راست : کتاب الرائد.(از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 2 ص 302).
-
علی عسکری
لغتنامه دهخدا
علی عسکری . [ ع َی ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) ابن سعید عسکری . وی بر بسیاری از اهل حدیث زمان خود برتری و رجحان داشت و در سال 300 هَ . ق . درگذشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 290).
-
جعفر عسکری
لغتنامه دهخدا
جعفر عسکری . [ ج َ ف َ رِ ع َ ک َ ] (اِخ ) جعفر (پاشا)ابن مصطفی عبدالرحمن عسکری (1302 - 1355 هَ . ق .) یکی فرماندهان نظامی عراق بوده است .
-
حسن عسکری
لغتنامه دهخدا
حسن عسکری . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعیدبن اسماعیل بن زیدبن حکیم ، مکنی به ابو احمد.منسوب به شهر عسکر مکرم اهواز (382 - 293 هَ . ق .).او راست : «الحکم و الامثال » و هشت کتاب دیگر که در هدیة العارفین (ج 1 ص 273) و زرکلی (چ 1) یاد شد...
-
حسن عسکری
لغتنامه دهخدا
حسن عسکری . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سهل بن سعیدبن یحیی بن مهران بغدادی ، مکنی به ابوهلال عسکری ازعسکر مکرم اهواز. متوفی پس از 395 هَ . ق . و 1005 م . او راست : «اعلام المعانی » و دیوان شعر و پانزده کتاب دیگر که در هدیةالعارفین (ج 1...
-
حسن عسکری
لغتنامه دهخدا
حسن عسکری . [ ح َ س َ ن ِ ع َ ک َ ] (اِخ ) ابن علی الهادی (علی الصابر)بن محمدالتقی بن علی بن موسی الرضا. معروف به حسن خالص . امام یازدهم شیعه ٔ اثناعشری است . مکنی به ابومحمد است و در مدینه در 243 هَ . ق . و 846 م . متولد شد و با پدرش به سامراء که پا...
-
طالب عسکري
دیکشنری عربی به فارسی
دانشجوي دانشکده افسري
-
اِحْتلالٌ عَسْکَري
دیکشنری عربی به فارسی
اشغال نظامي , تصرف نظامي