کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسکرکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عسکرکش
لغتنامه دهخدا
عسکرکش . [ ع َ ک َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب )لشکرکش . لشکرکشنده . سپاه کش . سائق الجیش : نی نی به دولت تو امیر سخن منم عسکرکش من این نی عسکر نکوتر است .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
عسکر
لغتنامه دهخدا
عسکر. [ ع َ ک َ ] (اِخ ) شهری است به خوزستان . (منتهی الارب ) : ششتر چو رخ تو ندید دیباعسکر چو لب تو ندید شکّربا دو رخ و با دو لب تو ما راایوان همه چون ششتر است و عسکر. قطران .بگفتار خیر و بدیدار حق زبان عسکر و چشمها شوش کن . ناصرخسرو.زین پس خراج عید...