کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عسوب
لغتنامه دهخدا
عسوب . [ ع َ ] (ع اِ) سردار کلان . (منتهی الارب ). سردار کلان و سید و رئیس . (ناظم الاطباء). رئیس کبیر. (از اقرب الموارد). || پادشاه زنبوران عسل و یعسوب . (ناظم الاطباء). و رجوع به یعسوب شود.
-
واژههای همآوا
-
عصوب
لغتنامه دهخدا
عصوب . [ ع َ ] (ع ص ) زن زشت صورت ، یا زن سبک سرین . (منتهی الارب ). زن رسحاء یا زلاء. (از اقرب الموارد). و رجوع به رسحاء و زلاء شود. || ناقه ای که بی پا بستن دوشیده نشود. (منتهی الارب ): ناقة عصوب ؛ ماده شتری که تا رانهای او را نبندند شیر ندهد. (از ...
-
عصوب
لغتنامه دهخدا
عصوب . [ع ُ ] (ع مص ) مصدر عَصب است به معنی چرکناک شدن دندان از غبار. (از ناظم الاطباء). و رجوع به عَصْب شود.
-
اصوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] 'asvab صوابتر؛ راستتر؛ درستتر.
-
اصوب
فرهنگ فارسی معین
(اَ وَ) [ ع . ] (ص تف .) صواب تر، درست تر.
-
اثوب
لغتنامه دهخدا
اثوب . [ اَ وَ ] (اِخ ) ابن ازهر، اخو بنی جناب ، شوهر قیلة بنت مخرمة صحابیه . ابن ماکولا ذکر او آورده است . (تاج العروس ).
-
اثوب
لغتنامه دهخدا
اثوب . [ اَ وَ ] (اِخ ) ابن عتبة . از راویان دیک ابیض است و گفته اند از صحابه است و صحیح نیست . عبدالباقی بن قانع در معجم خویش از او روایت کرده است . (تاج العروس ).
-
اصوب
لغتنامه دهخدا
اصوب . [ اَص ْ وَ ] (ع ن تف ) باصواب تر و نیکتر. (غیاث ) (آنندراج ). صواب تر. بصواب تر : خواسته بدْهد و نخواهد شکراین صوابست و آن دگر اصوب .فرخی .