کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت ابی مسلم خراسانی ، و بومسلم را فرزند جز دو دختر نبود:یکی را نام فطمیه [ظ: فطمه یا فاطمه ] و دیگری اسماءبنت بومسلم . (مجمل التواریخ والقصص صص 328 - 329).
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت احمدبن جعفربن موسی الصلیحی . رجوع بحرّه ٔ صلیحیة و اعلام زرکلی ج 1 ص 101 شود.
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت اشعث بن قیس . او زوجه ٔ حسن بن علی علیهماالسلام بود و معاویه او را زهری فرستاد و گفت ده هزار درم دهم و هم ترا یزید پسرم بزنی کند، اگر بدین زهر حسن رابکشی . و او بپذیرفت و پس از وفات حسن علیه السلام معاویه او را ده هزار درم فر...
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت خمارویه . رجوع به قطرالندی و اعلام زرکلی ج 1 ص 102 شود.
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت رُفَید.از او روایت شده : دخلنا علی النبی صلی اﷲعلیه وسلم ، فاتی بطعام فعرض علینا فقلنا لانشتهیه ، فقال «لاتجمعن کذباً و جوعاً». (عیون الاخبار ابن قتیبة جزء 9 ص 231).
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت رقاعة. یکی از زنان که رسول (ص ) او را نکاح کرد و پیش از آنکه برسول رسد نماند. (تاریخ گزیده چ براون ج 1 ص 161).
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت شَکَل . صحابیه است .
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت عمروبن عدی بن یاسربن سوادبن غنم بن کعب الانصاریة السلمیة، مکناة بام ّمنیع.مادر معاذبن جبل است . رجوع به الاصابة ج 8 ص 8 شود.
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت عمیس الخثعمیة. صحابیه است . شوهر اول وی جعفربن ابیطالب بود و با او بحبشه هجرت کرد و بعد از شهادت جعفر با ابوبکر صدیق و پس از ارتحال او با علی علیه السلام ازدواج کرد و شش فرزند داشت : عبداﷲ، محمد و عون از جعفر، محمد از ابوبکر،...
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت محمد، خواهر قاضی القضاة نجم الدین بن صصری است . کنیه اش ام ّمحمد و از مشاهیر محدّثات و زاهدات بود و او از بزرگترین علمای عهد خود استماع احادیث کرد. و کراراً بحج بیت اﷲ رفت . مولد وی سال 638 هَ . ق . و وفات 733 است . (از قاموس...
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت مخربه . صحابیه است .
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت موسی الصنجاعی . از زنان فاضله ، از مردم یمن ، از اهل زبید. وی تفسیر و کتب حدیث میخواند و زنان را مجلس میگفت و ادب می آموخت و در زبید درگذشت . (الاعلام زرکلی ج 1 ص 102، از النور السافر نسخه ٔ خطی ).
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت یزید. دختر یزیدبن سکن اشهلی . یکی از اصحاب و انصار،کنیه ٔ وی ام سلمه است و یکی از فصحای صحابیات است و از جانب جمعی از زنان عصر خویش بسمت نماینده بحضور حضرت رسالت رسید و بجهت ایراد نطقی غرا مظهر تقدیر و تحسین آن حضرت شد. بعضی ...
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) ترک وی با جمعی لشکریان قاهر خلیفه را در اواسط جمادی الاول سنه ٔ اثنی و عشرین و ثلثمائة (322 هَ . ق .) خلع کردند و میل کشیدند. (تاریخ گزیده چ براون ج 1 ص 344).
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) در فارسی اسما گویند. (غیاث ). نام معشوقه ٔ سعد و او را اسماء بنت اسماء گفتندی . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء). و گویند وی از مادر خویش وجیه تر بود و چون سعد وی را بنکاح درآورد، صاحب تجمل شد. (شرح خاقانی ) : چشمه بانوی و درخت...