کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اِز
لهجه و گویش بختیاری
ez از.
-
جستوجو در متن
-
تسلی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اشعر بالارتياح , عز , عزاء
-
گرامی داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
سل , عز , کنز
-
جِز و چِز
فرهنگ گنجواژه
عز و جز، زاری و تضرع.
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (اِخ ) از نامهای خداوند عز و جل .
-
عزت
واژگان مترادف و متضاد
آبرو، احترام، ارجمندی، بزرگی، حرمت، شرف، عز، ناموس ≠ ذلت
-
ذیشرافت
لغتنامه دهخدا
ذیشرافت . [ ش َ ف َ ] (ع ص مرکب ) خداوند شرف و عز. در عناوین نویسند، خدمت ذیشرافت فلان ...
-
شمو
لغتنامه دهخدا
شمو. [ ش ُ م ُوو ] (ع اِمص ) رفعت . بلندی .(ناظم الاطباء). علو. بلندی . عز. (یادداشت مؤلف ).
-
صیهود
لغتنامه دهخدا
صیهود. [ ص َ ] (ع اِ) بیابان بی آب . || (ص ) عز صیهود؛ عزت بلند و استوار. (منتهی الارب ).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عز اذرعی دمشقی حنفی . ملقّب به صدرالدین . رجوع به علی اذرعی شود.
-
لولر
لغتنامه دهخدا
لولر. [ لو ل َ ] (اِ) از اسمای خدای عزّ و جل . (شعوری ). (و ظاهراً کلمه ٔ لرلر یا گرگر باشد).
-
حبیبة
لغتنامه دهخدا
حبیبة. [ ح َ ب َ ] (اِخ ) دخت ابراهیم . رجوع به حبیبة دخت عز ابراهیم شود.
-
ذَا ﭐلْکِفْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پيامبران الهي عليهم السلام (در روايتي از امام جواد آمده است :خداي عز و جل صد و بيست و چهار هزار پيغمبر فرستاد که سيصد و سيزده نفر آنان مرسل بودند(بقيه دين وشريعت ديگر پيامبران را تبليغ مي کردند) ، و ذو الکفل يکي از آن مرسلين است که بعد از ...
-
عزة
لغتنامه دهخدا
عزة. [ ع َزْ زَ ] (ع اِ) اسم المرة است از مصدر عز. (از اقرب الموارد). رجوع به عز شود. || آهوبره ٔ ماده . (منتهی الارب ). بچه ٔ مادینه ٔ آهو. (از اقرب الموارد). عزانه است که بفارسی آهوبره نامند. (مخزن الادویة).
-
عزاً بزاً
لغتنامه دهخدا
عزاً بزاً. [ ع َزْ زَم ْ ب َزْ زَن ْ ] (ع ق مرکب )بی شک و لامحاله . (ناظم الاطباء). رجوع به عَزّ شود.