کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزیز الصغیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جان عزیز
لغتنامه دهخدا
جان عزیز. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو. در هشت هزارگزی جنوب ماکو وهفت هزار و پانصدگزی جنوب باختری شوسه ٔ ماکو به قزل داغ واقع شده است . محلی است کوهستانی و دره . آب و هوای آن معتدل و مالاریایی است . 113 تن سکنه...
-
حدیث عزیز
لغتنامه دهخدا
حدیث عزیز. [ ح َ ث ِ ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از سیزده قسم حدیث های صحیح و حسن . (کشاف اصطلاحات الفنون از خلاصة الخلاصة). رجوع به حدیث شود.
-
قلعه عزیز
لغتنامه دهخدا
قلعه عزیز. [ ق َ ع َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 3هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و سر راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به اسفراین . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 307 تن است . آب آن از رودخانه و م...
-
چمن عزیز
لغتنامه دهخدا
چمن عزیز. [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: دره ای است از کوههای باباپیر تویسرکان که مزرعه ای از مزارع سرکان و ملک خوانین آن جاست این مزرعه چشمه ٔ مختصری دارد و محل یک زوج کشتکار است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 267).
-
چم عزیز
لغتنامه دهخدا
چم عزیز. [ چ َ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرغا بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز که در 48 هزارگزی جنوب باختری ایزه واقع است . کوهستانی و معتدل است و 112 تن سکنه دارد. آبش از چشمه . محصولش گندم و جو. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
-
عزیز داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
مرغ
-
عزیز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حبب
-
عزیز کرده
لهجه و گویش تهرانی
لوس ،فرد مورد توجه
-
عزیز جون
واژهنامه آزاد
اصطلاحا" به مادربزرگ میگویند و یعنی خیلی عزیز و گرامی
-
چیز عزیز و پربها
دیکشنری فارسی به عربی
تفاح
-
عزیز و ذلیل
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
عزیز و سرافراز
فرهنگ گنجواژه
محترم.
-
عزیز و گرامی
فرهنگ گنجواژه
محترم.
-
عزیز و محترم
فرهنگ گنجواژه
گرامی.
-
کسی را عزیز خطاب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
عزيز