کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزیزدردانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
عزیزدردانه
معنی
( ~ . دُ نِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) مورد علاقه و توجه بسیار پدر و مادر و خویشاوندان ، عزیز کرده .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
سوگلی، عزیزکرده، محبوب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزیزدردانه
لغتنامه دهخدا
عزیزدردانه . [ ع َ دُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) بطر. سخت گرامی و عزیز. (یادداشت مرحوم دهخدا). در تداول عامه ، کسی که والدین و اقوام او بیش از حد وی را مورد محبت و نوازش قرار دهند. (فرهنگ فارسی معین ). بچه ٔ خیلی عزیز و مورد محبت پدر و مادر. (فرهنگ عوام )...
-
عزیزدردانه
واژگان مترادف و متضاد
سوگلی، عزیزکرده، محبوب
-
عزیزدردانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دُ نِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) مورد علاقه و توجه بسیار پدر و مادر و خویشاوندان ، عزیز کرده .
-
جستوجو در متن
-
سوگلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برگزیده ۲. عزیزدردانه، عزیزکرده ۳. محبوب، معشوق
-
عزیزگرامی
لغتنامه دهخدا
عزیزگرامی . [ ع َ گ ِ ] (ص مرکب ) سوگلی . (یادداشت مرحوم دهخدا). عزیزدردانه . عزیز و گرامی . رجوع به «عزیز» و «گرامی » شود.
-
دردانه
لغتنامه دهخدا
دردانه . [ دُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) دانه ٔ در. یک دانه ٔ مروارید. (ناظم الاطباء). دانه ٔ در که مروارید غلطان بزرگ پرآب باشد. (لغت محلی شوشتر- خطی ). || در یکتا. (آنندراج ). در یتیم . یتیمه . گوهر یکتا. دانه ٔ دری تابان و بزرگ : ماند به سینه و دم طاو...
-
عزیز
لغتنامه دهخدا
عزیز. [ ع َ ] (ع ص ) ارجمند. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (المصادر زوزنی ). ارجمند وبزرگوار و خطیر. (زمخشری ). شریف و بزرگوار و باعزت .(از ناظم الاطباء). گرانمایه و محترم . (از فرهنگ فارسی معین ). منیع. گران . ج ، عِزاز، أعزّة، أعزّاء، عِزازة. (از...