کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزیزآباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از بخش ارکواز شهرستان ایلام . سکنه ٔ آن 190 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از بخش راور شهرستان کرمان . سکنه ٔ آن 600 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و پسته است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنه ٔ آن 316 تن . آب آن از چشمه و رودخانه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاردولی بخش اسدآباد شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 131 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده لو از بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه . سکنه ٔ آن 170 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و میوه و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خورخوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 115 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیناران بخش اردل شهرستان شهرکرد. سکنه ٔ آن 139 تن . آب آن از رودخانه ٔ غراب . محصول آن غلات و برنج و روغن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه . سکنه ٔ آن 170 تن . آب آن از رودخانه ٔ کنگرشاه . محصول آن غلات ، حبوب ، چغندرقند و توتون است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 180 تن . آب آن از چاه . محصول آن غلات و لبنیات و پشم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد. سکنه ٔ آن 212 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، برنج و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 314 تن . آب آن از قنات و چاه . محصول آن غلات ، پنبه ، انگور و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 174تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغه ٔ بخش دورودشهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 127 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان . سکنه ٔ آن 462 تن . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بادام ، صیفی ، انگور، سیب زمینی و گردو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
عزیزآباد
لغتنامه دهخدا
عزیزآباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس . نام اصلی آن کُروک است . رجوع به کروک و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 شود.