کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عزت ملک
لغتنامه دهخدا
عزت ملک . [ ع ِزْ زَ م َل ِ ] (اِخ ) وی همسر امیر شیخ حسن چوپانی (کوچک ) و اصلاً رومی بود. او را با امیر یعقوب شاه روابط عاشقانه بود، و به سال 744 هَ .ق . امیر شیخ حسن قشونی به سرکردگی سلیمان خان و امیر یعقوب شاه از امرای روم به تسخیر آن بلاد فرستاد ...
-
عزتالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: ezzatollāh) عزت خدا ، ارجمندی خداوندی .
-
علی عزت
لغتنامه دهخدا
علی عزت . [ ع َ ع ِزْ زَ ] (اِخ ) ابن بدوی مصری . وی ریاضیدان بود و مدتی در مدرسه ٔ مهندسخانه ٔ خدیویه علوم ریاضی را تدریس میکرد. و در ششم جمادی الثانیه ٔ سال 1289 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- الخلاصةالعزیة فی تهذیب الاصول الحسابیة. 2- النخبةالعزیة...
-
ذی عزت
لغتنامه دهخدا
ذی عزت . [ ع ِزْ زَ ] (ع ص مرکب ) ارجمند. عزیز.
-
بی عزت
لغتنامه دهخدا
بی عزت . [ ع ِزْ زَ ] (ص مرکب ) (از: بی + عزت ) ذلیل و خوار. (ناظم الاطباء). بی احترام . و رجوع به عزت شود.
-
چهاربالش عزت
لغتنامه دهخدا
چهاربالش عزت . [ چ َ / چ ِ ل ِ ش ِ ع ِزْ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسند جلال و شکوه : در آن حرم که نهندش چهاربالش عزت جز آستان نرسد خواجگان صدرنشین را. سعدی .رجوع به چهاربالش شود.
-
ذی عزت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] zi'ezzat دارای عزت؛ عزیز و گرامی؛ ارجمند.
-
عَزّت زیاد
لهجه و گویش تهرانی
خداحافظ
-
عزت نفس
واژهنامه آزاد
عزت نفس از دو بخش مهم تشکيل مي شود : 1- باور خودتوانمندي به معناي داشتن اطمينان به توانائي فکر کردن . درک کردن . آموختن . انتخاب کردن و تصميم گيري براي خود . 2- احترام به خود...
-
اصحاب حجرات عزت
لغتنامه دهخدا
اصحاب حجرات عزت . [ اَ ب ِ ح ُ ج َ ت ِ ع ِزْ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب حجرات العزة. در تداول حکمت اشراق ، بمعنی خردمندان است ،چه حجرات عزت در تداول ایشان کنایه از عقول است . رجوع به حکمت اشراق چ کُرْبَن ص 245 و حاشیه ٔ آن شود.
-
عزت نفس داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتِرامُ الذّات
-
عِزت و آبرو
فرهنگ گنجواژه
شرف.
-
عزت و احترام
فرهنگ گنجواژه
حرمت.
-
عزت و حرمت
فرهنگ گنجواژه
احترام.
-
عزت و خفت
فرهنگ گنجواژه
متضاد.