کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزا و عروسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزا و عروسی
فرهنگ گنجواژه
جشن و ماتم، همه جا.
-
واژههای مشابه
-
عزا داشتن
لغتنامه دهخدا
عزا داشتن . [ ع َ ت َ ] (مص مرکب ) ماتم داشتن پس از مرگ کسی . (فرهنگ فارسی معین ). سوکوار بودن .
-
صاحب عزا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . عَ) [ ع . ] (ص مر.) آن که یکی از خویشاوندان نزدیکش فوت کرده ، عزادار.
-
عزا گرفتن
فرهنگ فارسی معین
(عَ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - برگزاری مراسم سوگواری . 2 - (عا.) به شدت غمگین بودن ، غصه دار بودن .
-
صاحب عزا
لغتنامه دهخدا
صاحب عزا. [ ح ِ ع َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) عزادار. || بزرگ خانواده ٔ عزادار.
-
لباس عزا
دیکشنری فارسی به عربی
اسود
-
سرود عزا
دیکشنری فارسی به عربی
لحن حزين
-
صاحب عزا
لهجه و گویش تهرانی
مصیبت دیده
-
سرود عزا سرودن
دیکشنری فارسی به عربی
لحن حزين
-
جستوجو در متن
-
عروسی
لغتنامه دهخدا
عروسی . [ ع َ ] (حامص ) همسری دختر یا زنی با مردی . بیوکانی . (فرهنگ فارسی معین ). دیبار. میزاد. نیوکانی . (ناظم الاطباء). کدخدایی . اًملاک . زفاف .- شب عروسی ؛ لیلةالزفاف . شب که عروس بخانه ٔ داماد رود و مراسم زفاف صورت گیرد. || شادی نکاح . (آنندرا...
-
سور
واژگان مترادف و متضاد
۱. بزم، جشن، عروسی، عیش ≠ عزا، ماتم ۲. میهمانی، ولیمه ۳. ختنهسوران ۴. عروسی ۵. بارو، باره، حصار ۶. اسب سرخرنگ ۷. سول ۸. پاسور ۹. بردنورق ۱۰. اپراتورهای منطقی (همه، بعضی و )
-
برگذار کردن
لغتنامه دهخدا
برگذار کردن . [ ب َ گ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انجام دادن . اجرا کردن . || بپایان بردن . (فرهنگ فارسی معین ). بانجام رسانیدن . ختم کردن . ورگذار کردن . خاتمه بخشیدن : عروسی را با صد تومان برگذار کردند. عزا را با سه نهار و یک هفته و یک چله برگذار کردند. ...
-
قاسم بیک
لغتنامه دهخدا
قاسم بیک . [ س ِ ب َ / ب ِ ] (اِخ ) متخلص به قسمی ، خلف عباس بیک ، از امیرزادگان افشار است . بسیار عاشق پیشه بوده . گویند معشوقی داشته مسمی به سیمائی ، بجهت او تدارک عروسی گرفته در شب زفاف در حضور عروس هوس بوس و کنار کرده سیمائی را عرق حمیت دامن گیرش...