کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزایم خوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزایم خوان
لغتنامه دهخدا
عزایم خوان . [ ع َ ی ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) افسونگر. کسی که عزیمه میخواند که لبلاب نیز گویند. (ناظم الاطباء). افسونگر. (آنندراج ) : عزائم خوان اگر خود را بسوزد جای آن داردکه از یک شیشه می تسخیر کردم آن پری رو را.صائب (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
عزایم اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] 'azāyemollāh آنچه خداوند بر بندگان واجب کرده است.
-
جستوجو در متن
-
عزیمه خوان
لغتنامه دهخدا
عزیمه خوان . [ ع َ م َ / م ِ خوا / خا ] (نف مرکب ) افسون خوان . عزایم خوان . کسانی که مدعی بودند بر اینکه ارواح خبیثه را از اشخاص یا اماکن بواسطه ٔ خواندن عزائم اخراج مینمایند. و از انجیل چنین برمی آید که عده ٔ آنها بسیار بود و قوم را اعتقاد این بود ...
-
معزم
لغتنامه دهخدا
معزم . [ م ُ ع َزْ زِ ] (ع ص ) افسونگر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عزیمت خوان و افسونگر. (غیاث )(آنندراج ). آن که عزایم نویسد. آن که عزایم داند. عزایم خوان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو هنگام عزایم زی معزم به تک خیزند ثعبان...
-
افسون
لغتنامه دهخدا
افسون . [ اَ ] (اِ) عزیمت .(آنندراج ). عزیمه و چیزی که شخص را از آفت و صدمه ٔ چشم زخم و زهر حیوانات زهردار محفوظ دارد. (ناظم الاطباء). خواندن کلماتی باشد مر عزایم خوانان و ساحران رابجهت مقاصد خود. (برهان ). کلماتی که جادوگر و عزایم خوان بر زبان راند....
-
غریب
لغتنامه دهخدا
غریب . [ غ َ ] (ع ص ) هر چیزی نادر و نو.(منتهی الارب ) (آنندراج ). نادر. (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). عجیب و نادر. (فرهنگ نظام ). شگفت . عجیب و غیر مأنوس . (المنجد). بدیع. تازه . طرفه : غریب آهوئی آمدم در کمندکه از بند جست و مرا کرد بند. فردوسی (ا...