کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عر و عنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عر و عنگ
لغتنامه دهخدا
عر و عنگ . [ ع َرْ رُ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آواز خر. (یادداشت مرحوم دهخدا). عرعر.
-
واژههای مشابه
-
عَرْ
لهجه و گویش گنابادی
ar در گویش گنابادی یعنی نعره ، بالا بردن صدا ، فریاد ، جیغ
-
عر عر
واژهنامه آزاد
صدای خر
-
عر زدن
لغتنامه دهخدا
عر زدن . [ ع َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، گریه کردن کودک است با آواز بلند.
-
عر زدن
فرهنگ فارسی معین
(عَ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) فریاد کشیدن .
-
عر شیا
واژهنامه آزاد
منسوب به عرش، آسمانی
-
عَرّ،() کردن/زدن
لهجه و گویش تهرانی
صدای شدید ،فریاد زدن،گریه کردن