کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عریض کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
broaden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش می یابد، وسیع کردن، پهن کردن، منبسط کردن، عریض کردن
-
broadens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش می یابد، وسیع کردن، پهن کردن، منبسط کردن، عریض کردن
-
broadened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترده شد، وسیع کردن، پهن کردن، منبسط کردن، عریض کردن
-
broadening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترده شدن، وسیع کردن، پهن کردن، منبسط کردن، عریض کردن
-
widen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترش می یابد، پهن کردن، گشاد کردن، عریض کردن
-
widened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترده شد، پهن کردن، گشاد کردن، عریض کردن
-
widening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسترده شدن، پهن کردن، گشاد کردن، عریض کردن
-
شیید
واژهنامه آزاد
پهن ، پهن کردن ، عریض کردن
-
توسع
دیکشنری عربی به فارسی
اتساع دادن , گشاد کردن , بزرگ کردن , بسط دادن , بسط يافتن , منبسط شدن , پهن کردن , عريض کردن
-
تعریض
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - به کنایه سخن گفتن . 2 - عریض کردن .
-
تعریض
واژگان مترادف و متضاد
۱. استعاره، تلویح، کنایه ۲. اشاره، ایما ۳. بهکنایه سخن گفتن ۴. پهناوری، عریضسازی، گسترش ۵. پهن کردن، عریض کردن
-
دورخیز کردن
لغتنامه دهخدا
دورخیز کردن .[ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خود را گرد کرده عازم جستن و پریدن کردن از جایی . دویدن از دور برای پریدن و جستن از نهری یا کنده ٔ عریض . عقب رفتن و سپس دویدن برای جستن از گودال و مغاک و مانند آن . (یادداشت مؤلف ).
-
bus bay
پهلوگاه ویژۀ اتوبوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] انشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
-
تعریض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] ta'riz ۱. به کنایه و به اشاره چیزی گفتن؛ کنایه زدن؛ سخن سربسته گفتن.۲. به پهنای چیزی افزودن؛ عریض کردن.
-
پهن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: pahan] pahn ۱. پخش.۲. عریض؛ پُرپَهنا.۳. گسترده.〈 پهن کردن: (مصدر متعدی) گستردن فرش بر روی زمین.