کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عروف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عروف
لغتنامه دهخدا
عروف . [ ع َ ] (ع ص ) مرد دانا و کارشناس و ماهر. (ناظم الاطباء). عارف و دانا. (از اقرب الموارد). || مرد نیک شکیبا. (از منتهی الارب ). صبور. (اقرب الموارد). ج ، عُرف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عرف
لغتنامه دهخدا
عرف . [ ع ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَروف . رجوع به عروف شود. || ج ِ أعرف . رجوع به اعراف شود. || ج ِ عَرفاء. (منتهی الارب ). رجوع به عرفاء شود.
-
عروفة
لغتنامه دهخدا
عروفة. [ ع َ ف َ ] (ع ص ) مرد دانا و نیک ماهر و کارشناس . (منتهی الارب ). دانا به چیزی ، گویند: رجل عروف و عروفة بالامور؛ یعنی مردی که به امور دانا باشد و هرگاه کسی را یک بار دیده باشد، او را بشناسد (و تاء کلمه برای مبالغه است ). (از منتهی الارب ) (ا...
-
شکیبا
لغتنامه دهخدا
شکیبا. [ ش ِ / ش َ ] (نف ) صبور. تحمل کننده . آرام گیرنده . متحمل . بردبار. صابر. (برهان ) (ناظم الاطباء). صبور. آرمیده . (فرهنگ اوبهی )(لغت فرس اسدی ). صبرکننده . (آنندراج ) (غیاث ) (انجمن آرا). صبار. صبیر. بردبار. صابر. آرام . باآرامش و متین ، و با...